دوره عالي مديريت حرفه اي كسب و كار DBA

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را براي تبديل شدن به آدم موفق

دلايلي كه مديران در نگاه كارمندان مدير بدي مي‌شوند

۱۹۸ بازديد ۰ نظر

دلايلي كه مديران در نگاه كارمندان مدير بدي مي‌شوند

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

عليرضا ابوالفتحي

كارمندان در خلوتشان درباره مديران بحث و آنها را تحليل مي‌كنند. تفاوت بين يك مدير خوب و بد در نوع احساسي است كه آن مدير منتقل مي‌كند. خيلي مديران رفتارهاي نامناسبي دارند كه كارمندان آنها را تحمل مي‌كنند. بروز اين گونه رفتارها دلايل مختلفي مانند:

عدم تجربه كافي، ناآگاهي و عدم توجه دارد. اما تكرار اين رفتارها باعث ايجاد نفرت در كارمندان شده و ميزان تبعيت آنها از مدير را كاهش مي‌دهد. ممكن است يك مدير انسان خوبي باشد، اما الزاما نمي‌تواند مدير خوبي باشد.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

در ادامه به برخي رويكردها اشاره مي‌شود كه مي‌تواند تا حد قابل قبولي از بروز اين معضلات پيشگيري كند:

۱- اهداف كاري را با كارمندان در ميان بگذاريد

يكي از دلايل مهم سلب اعتماد كارمندان از مديران اين است كه اهداف كاري خود را با كارمندان در ميان نمي‌گذارند و همه چيز را براي خود نگه مي‌دارند، بدتر اينكه گاهي به آنها اطلاعات غلط مي‌دهند. اين عمل باعث ايجاد فاصله بين مدير و كارمند مي‌شود. شما به عنوان مدير وظيفه داريد كارمندان را مطلع كنيد كه چه سهمي در پيشبرد اهداف دارند. كارمندان را درتفكرات خود شريك كنيد.

۲- احترام بگذاريد

هيچ چيزي به اندازه احترام، باعث رشد اعتماد به نفس و خودباوري آنها نمي‌شود. احترام امري متقابل است. بدانيد كه اگر بي‌احترامي كرديد بايد منتظر عكس‌العمل آن باشيد. كارمندان ماشين و روبات نيستند، انسانند و انسان‌ها سرشار از عاطفه و احساس هستند. بي‌احترامي، به اين ارزش‌ها خدشه وارد مي‌كند. بي‌احترامي تنها استفاده از الفاظ ركيك نيست بلكه گاهي ناديده گرفتن حرف‌ها و نظرات و انتقادات غيرمنصفانه، عواقب بيشتري دارد. احترام بگذاريد تا احترام ببينيد. شما مدير هستيد و بايد مراقب شان و منزلت خود باشيد؛ كه اگر خدشه دار شود جبران آن سخت است.

۳- خود محور نباشيد

قرار نيست مدير همه كارها را خودش انجام دهد. كارمندان دوست دارند نيرو و فكر خود را در كار شريك كنند. اين امكان را به آنها بدهيد و البته پاسخ بخواهيد. نگذاريد اين طور حس كنند كه شما همه چيز مي‌دانيد و آنها هيچ. اين تفويض نوعي ارزيابي هم هست، زيرا با محول كردن كار و بررسي نتايج، مي‌توانيد بفهميد كداميك توانمندند و كداميك ضعيف. كار تيمي كنيد و به توان و فكر كارمندان اعتماد كنيد.

۴- بدانيد آنها هم مثل شما علاوه بر كار، زندگي هم دارند

شايد موافقت نكردن با مرخصي يا اجبار اضافه كاري، مسائل ساده‌اي به نظر برسند و حتي برخي مديران فكر كنند اگر مديريت اينها هم نباشد ديگر مدير نيستند! ولي واقعيت اين است كه بايد بدانيد آنها نيز خانواده، دوست و فاميل دارند و نيازمند تفريح و استراحتند. به آنها اين فرصت‌ها را بدهيد. اين وظيفه مدير است كه كارها را طوري برنامه‌ريزي كند كه مشكل كمبود وقت به‌وجود نيايد. تحقيقات نشان مي‌دهد وجود ساعت كار منعطف يا انجام قسمتي از كار در منزل، تاثير بسزايي در روحيه كارمندان دارد و هر چه گرفتاري ذهني آنها كمتر باشد، توان بيشتري براي انجام كارها مي‌گذارند.

۵- موفقيت آنها را ببينيد و قدرداني كنيد

كارمندان از اينكه مديرشان به كار آنها اهميت دهد و موفقيت آنها را ببيند دلگرم مي‌شوند. همين موضوع باعث مي‌شود آنها تلاش خود را مضاعف كنند و افرادي هم كه كمتر كار مي‌كنند تحريك و تهييج شوند. هميشه تشويق پول نيست (اگر هم باشد جذاب است) كارمندان بيشتر دنبال تكريم اخلاقي هستند. ممكن است لازم باشد كارمندان را در اتاق خود جمع كنيد و از فرد موفق قدرداني كنيد.

۶- تاجايي كه مي‌توانيد حمايت كنيد

همه كارمندان مي‌دانند كه مديرشان تا حد مشخصي اختيار دارد و گاهي گرفتن بعضي امتيازها مانند گرفتن يك پاداش نقدي يا ارتقاي شغلي، از عهده او خارج است. ولي كارمندان زماني دلسرد مي‌شوند كه ببينند شما هيچ تلاشي نمي‌كنيد. بارها ديده شده مديرتمام سعي خود را كرده تا مثلا يك گروه شغلي براي كارمند بگيرد، اما مدير عامل موافقت نكرده، ولي همان كارمند نزدش آمده و از زحماتش

تشكر كرده است.

۷- اشتباهات آنها را شفاف بگوييد و انتقادپذير باشيد

گاهي ممكن است يك مشكل با گفت‌وگويي ساده در اتاق شما حل شود ولي اگر شما عكس العمل خاصي نشان دهيد، تبديل به نفرت شود. مدير بايد مسووليت برخي اشتباهات را به گردن بگيرد. مشكلات و نقاط ضعف را شفاف و خصوصي به آنها بگوييد.

وقت بدهيد تا خودشان راه‌حل پيدا كنند و هر زمان به نتيجه رسيدند به شما بگويند. بيان صريح البته محترمانه مشكلات كارمندان، حس صداقت و اعتماد را تقويت مي‌كند. همه ما دچار نقصان و ضعف هستيم ولي مي‌بايست همپوشاني داشته باشيم و انتقادات سالم و سازنده را بپذيريم. طوري رفتار كنيد كه اگر كارمندي از شما شكايتي دارد بتواند بدون استرس به خود شما بگويد، نه اينكه پشت سر بگويد و شما را تضعيف كند.

۸- به ارزش‌ها و عقايد آنها احترام بگذاريد

در يك واحد اجتماعي كوچك مانند محل كار ممكن است افرادي با ارزش‌ها، اديان و تفكرات قومي مختلف در كنار هم كاركنند. بنابراين نقش مدير تنها ساماندهي كارهاي روزمره نيست، بلكه مي‌بايست روابط انساني و اخلاقي كارمندان را نيز تعريف كرده و بهبود بخشد. پس كسي كه اين نقش را دارد خود بايد الگو باشد. به عقايد و طرز تفكر افراد احترام بگذاريد و كسي را به جرم اينكه مثلا تفكرش به شما نزديك نيست، محكوم نكنيد و آنها را با يكديگر

مقايسه نكنيد.

نكته اينكه مديريت علاوه بر علم، يك هنر است. عمده اين مسائل ممكن است همه روزه در خيلي محيط‌هاي كار اتفاق بيفتد يا اينكه عمل كردن به همه اين موارد به طور تمام و كمال محقق نشود، ولي اين هنر مدير است كه بتواند كمترين اثر و بازخوردهاي منفي را از خود بروز دهد و اگر بي‌اشكال نمي‌تواند باشد،

حداقل كم اشكال باشد.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

تشخيص نوع استراتژي صحيح براي سازمان

۱۷۷ بازديد ۰ نظر

تشخيص نوع استراتژي صحيح براي سازمان

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: HBR

شركت‌هايي كه فرآيند تعيين استراتژي خود را به درستي با برنامه‌‌هاي رقابتي، فعاليت‌‌هاي بازرگاني يا بازارهاي جغرافيايي در حوزه صنعتي كه در آن فعاليت مي‌كنند، هماهنگ مي‌نمايند، نسبت به شركت‌هايي كه اين كار را نمي‌كنند عملكرد بهتري دارند.

اما براي بسياري از شركت‌ها، فقدان روش‌‌هاي سيستماتيك باعث عدم شكل‌گيري چنين هماهنگي مي‌شود. انتخاب يك استراتژي مطابق با عملكرد شركت نياز به پرسش دو سوال درباره موقعيت شما دارد: اول اينكه محيط كاري شما تا چه حد غيرقابل پيش‌بيني است؟ براي تغيير اين محيط چه مقدار انرژي از طرف شما يا ديگران نياز است؟ پاسخ به اين سوالات به چهار روش در اجراي استراتژي مي‌انجامد: روش كلاسيك، انطباقي، شكل دهنده و نظري.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

از آنجايي كه روش كلاسيك براي برنامه‌ريزان شركت‌ها بسيار شناخته شده است و درباره روش انطباقي قبلا در مقالات ديگر بسيار توضيح داده شده است، بنابراين در اينجا تمركز خود را بيشتر به دو روش ديگر يعني روش شكل‌دهنده و نظري معطوف خواهيم كرد.

روش شكل دهنده

يك استراتژي شكل‌دهنده بهترين روش در محيط‌‌هاي غيرقابل پيش‌بيني است كه در آن شما توان ايجاد تغيير را داشته باشيد. در صنايع جديد و جوان رو به رشد كه موانع ورود به آن اندك است، نوآوري بسيار زياد است، پيش‌بيني تقاضا بسيار مشكل است و جايگاه نسبي رقبا همواره در حال تغيير است، يك شركت در اغلب موارد مي‌تواند به طور اساسي مسير توسعه صنعتي را از طريق برخي اقدامات نوآورانه تغيير دهد. صنايع بالغي كه داراي چنددستگي هستند و انشعاب‌‌هاي مختلفي دارند و در انحصار چند گروه قدرتمند نيستند، يا در معرض ركود و شكننده هستند، انعطاف‌پذيري بيشتري از خود نشان مي‌دهند.

در چنين محيطي، شركتي كه از يك روش استراتژي كلاسيك براي دستيابي به بهترين جايگاه ممكن در بازار استفاده مي‌كند، خود را در ريسك ضرردهي قرار مي‌دهد، اجازه مي‌دهد كه شرايط سرنوشت او را تعيين كنند و فرصت‌هايي را كه بتواند سرنوشت خود را كنترل كند از دست مي‌دهد. بهتر است اين شركت استراتژي‌هايي را به كار گيرد كه هدف آن شكل دادن يك محيط غيرقابل پيش‌بيني در جهت منفعت خودش باشد قبل از آنكه ديگري اين كار را انجام دهد. در اين صورت خواهد توانست بدون توجه به وقايع خارجي منافع خود را تضمين كند.

يك استراتژي شكل‌دهي متضمن چرخه برنامه‌ريزي كوتاه يا پيوسته است. انعطاف‌پذيري در درجه اول اهميت قرار دارد، به مكانيزم‌‌هاي پيش‌بيني دقيق چندان اطمينان نمي‌شود و پياده‌سازي استراتژي عموما به صورت تجربي صورت مي‌گيرد. افرادي كه استراتژي شكل دهنده را به كار مي‌گيرند اغلب تمركز خود را به فراتر از مرزهاي شركت خود معطوف مي‌كنند. آنها به دنبال گرد آوردن يك اكوسيستم قدرتمند متشكل از مشتريان و تامين كنندگان توسط باز كردن بازارهاي جديد و جذاب، تعريف استانداردها، پلت فرم‌‌هاي تكنولوژي و روش‌‌هاي تجاري از طريق بازاريابي، لابي كردن و شراكت دانش‌محور هستند. در اوايل بروز انقلاب ديجيتال، شركت‌‌هاي نرم‌افزار اينترنت به طور پيوسته از استراتژي شكل‌دهي براي ايجاد انجمن‌ها، استانداردها و پلت‌فرم‌‌هاي جديدي استفاده مي‌كردند كه خود اساس بازارها و كسب و كارهاي جديد را تشكيل دادند.

فيس‌بوك دقيقا به همين شيوه طي چند سال ازMySpace پيشي گرفت. يكي از زيركانه‌ترين حركت‌‌هاي استراتژيك فيس‌بوك باز كردن پلت‌فرم شبكه اجتماعي خود روي توسعه‌دهندگان خارجي در سال ۲۰۰۷ بود، به اين ترتيب اين شركت توانست همه نوع برنامه و كاربرد نرم‌افزاري را در سايت خود جذب كند. فيس‌بوك حتي نمي‌توانست پيش‌بيني كند هر يك از اين توسعه‌دهندگان تا چه حد مي‌توانند بزرگ و موفق شوند.

اما نيازي به چنين پيش‌بيني‌اي نيز نبود. اين شركت در سال ۲۰۰۸ موفق به جذب ۳۳۰۰۰ برنامه كاربردي شد؛ در سال ۲۰۱۰ اين رقم به بيش از ۵۵۰۰۰۰ افزايش يافت. بنابراين از زماني كه اين صنعت رشد كرد و بيش از دو سوم نرم افزارهاي كاربردي شبكه اجتماعي تبديل به بازي شدند، تعجبي نداشت كه اين بازي‌ها باعث غني شدن و بهبود كارآيي فيس‌بوك شوند. به علاوه، حتي اگر چشم‌انداز شبكه‌‌هاي اجتماعي با گذشت زمان تغيير پيدا كند، محبوب‌ترين نرم‌افزارهاي كاربردي هنوز شانس حضور در فيس‌بوك را خواهند داشت.

علت اين امر آن است كه اين شركت با ايجاد پلت فرم‌‌هاي انعطاف پذير و محبوب به طور فعال، محيط تجاري خود را به نفع خود شكل مي‌دهد و تلاش نمي‌كند كه فقط سهمي از بازار موجود را به دست آورد يا صرفا به تغييرات پاسخ دهد و لو اينكه عكس‌العمل سريعي پس از وقوع تغييرات نشان مي‌داد. اما اين شركت قبل از آنكه شرايط سرنوشت آن را تعيين كنند، شرايط را به نفع خود تغيير مي‌دهد.

روش نظري

گاهي اوقات، يك شركت نه تنها توانايي شكل دادن آينده را دارد بلكه اين امكان را نيز دارد كه آينده را ببيند و مسير تحقق آن را پيش‌بيني كند. چنين حالتي مستلزم داشتن استراتژي‌‌هاي جسورانه است- يعني از نوعي كه كارآفرينان براي خلق بازارهاي كاملا جديد از آن بهره مي‌برند (همان روشي كه اديسون براي الكتريسيته و مارتين روتبالت براي ماهواره راديويي XM به كار گرفتند) يا روشي كه مديران شركت‌ها براي احياي يك شركت با يك چشم‌انداز كاملا جديد از آن بهره مي‌برند و همان روشي كه راتان تاتا در تلاش است براي ساخت اتومبيل بسيار مقرون به صرفه نانو از آن استفاده كند. اين روش‌ها نوعي قمار بزرگ محسوب مي‌شوند. يعني استراتژي‌‌هاي مبتني بر مفهوم (بساز و نتيجه بگير).

استراتژيست‌‌هاي نظري نيز همانند

شكل‌دهنده‌ها محيط را ثابت فرض نمي‌كنند بلكه محيط از ديد آنها قابل تغيير در جهت نفع آنهاست. بنابراين از آنجا كه هدف مشخص است، استراتژيست‌ها مي‌توانند به خواست و اراده خود اقداماتي انجام دهند كه بدون آنكه گزينه‌ زيادي را باز بگذارند به اهداف خود دست يابند. براي آنها مهم ترين مساله اين است كه زمان و توجه خود را به مديريت منابع، برنامه‌ريزي كامل و پياده سازي دقيق معطوف كنند تا هدفشان قرباني اجراي ضعيف نشود. استراتژيست‌‌هاي نظري بايد شهامت ايستادگي و اراده دستيابي به منابع لازم را داشته باشند.

به عنوان مثال در سال ۱۹۹۴، شركت يوپي‌اس در آمريكا كه اكنون يكي از شركت‌‌هاي بزرگ خدمات پستي در آمريكاست متوجه اين موضوع شد كه تجارت اينترنتي به زودي تبديل به يك معدن طلا براي شركت‌‌هاي خدمات پستي خواهد شد چرا كه خرده فروشان اينترنتي هميشه نياز به راهي خواهند داشت كه بتوانند آنچه را در فضاي مجازي خريد و فروش مي‌شود به صورت فيزيكي به در خانه‌‌هاي مردم برسانند.

شايد؛ شركت‌‌هاي كوچك تر و جوان‌تر نيز همين پيش‌بيني را مي‌كردند اما شركت يو‌پي‌اس، توانايي و اراده ايجاد سرمايه‌گذاري لازم را داشت. اين شركت در آن سال يك كميته چند منظوره متشكل از‌آي تي، فروش، بازاريابي و مالي تشكيل داد تا راه خود را براي تبديل شدن به آنچه خود بعدها آن را «امكان دهندگان تجارت جهاني الكترونيك» ناميدند باز كنند. اين كميته اهداف بلندپروازانه‌اي را تعيين كرد كه يو پي اس با كمك آن بتواند چشم‌انداز خود را تحقق بخشد كه مستلزم سرمايه‌گذاري تقريبا ۱ ميليارد دلار در سال بود تا بتواند عمليات مربوط به پيگيري بسته‌‌هاي پستي را با خدمات‌دهندگان اينترنتي يكپارچه كند و امكان گسترش ظرفيت پستي خود را در جهان فراهم آورد. در سال ۲۰۰۰ بدهي چند ميليارد دلاري شركت يو پي اس تسويه شد: اين شركت توانست ۶۰ درصد از بازار خدمات پستي تجارت الكترونيك جهان را به خود اختصاص دهد.

وقتي به طور دقيق محيط خود را تجزيه و تحليل كرديد و به اين نتيجه رسيديد كه از چه روش استراتژيكي بايد استفاده كنيد، بايد موقعيت خود را ارزيابي كنيد و خود را آماده انطباق‌پذيري با تغيير شرايط طي زمان كنند. واضح است كه اين كار آسان نيست. اما شركت‌هايي كه به طور پيوسته روش‌‌هاي استراتژيك خود را با موقعيت خود هماهنگ مي‌كنند از مزاياي بسيار افزون‌تري نسبت به آنها كه اين كار را نمي‌كنند برخوردار خواهند شد.

مترجم: رويا مرسلي

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

آيا كارآفرينان واقعا ريسك را دوست دارند؟

۱۴۶ بازديد ۰ نظر

آيا كارآفرينان واقعا ريسك را دوست دارند؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: HBR

بيشتر مردم معتقدند كارآفرينان افرادي هستند كه دوست دارند بيشتر از انسان‌هاي معمولي ريسك كنند. البته اين تفكر درست است.

اما پس از تقريبا سه دهه كار كردن با شركت‌ها و كارآفرينان بزرگ، من براي خودم يك تئوري ايجاد كرده‌ام، البته اين تئوري هنوز به درستي آزمايش نشده و تنها بر اساس داده‌هاي تجربي و شهودي به دست آمده از تجربيات چندين ساله من است؛ تجربياتي كه طي ۱۲ سال كار كردن با تعدادي كارآفرين تازه كار در يك سرمايه گذاري مخاطره‌آميز، ۱۹ سال كار با شركت‌هاي بزرگ به عنوان مشاور براي مشتريان چند مليتي و مولتي ميلياردر و ۱۰ سال تربيت كارآفرينان ديگر، به دست آورده‌ام.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

تئوري من از اين قرار است: اكثر كارآفرينان بيش از ديگران ريسك پذير نيستند، بلكه آنها فقط ريسك را به شيوه متفاوتي براي خودشان تعريف مي‌كنند.

براي برخي از افرادي كه من مي‌شناسم، ريسك از دست دادن استقلال و كنترل سرنوشت فردي، بسيار بيشتر از آن است كه درآمد و مزايايي را در كسب و كار خودشان از دست بدهند. مثلا ريسك كار كردن براي يك شركت ديگر، گزارش دادن به يك رييس و گذران زندگي تحت قوانيني كه آنها مطمئن نيستند معقول باشد، از ايجاد كسب‌وكاري براي خودشان بيشتر است. ريسك دنبال نكردن علايق‌شان، ريسك عدم تاثيرگذاري مهم و معنادار بر جهان، از به راه انداختن يك فعاليت اقتصادي بيشتر است. براي آنها ريسك به مفهوم از دست دادن عوامل ملموس (مثل در آمد، مزايا و كالا) تعريف نمي‌شود، بلكه ريسك يعني از دست دادن عوامل غيرملموس مثل گذشتن از تمايلات، نرسيدن به هدف خاص و فرونشاندن حس كنجكاوي.

تفاوتي كه در اينجا وجود دارد ريسك كردن بين خروجي و بازده است. خروجي (مثل توليد، سود و غيره) لازم و خوب است، اما اثر عميق آن زماني است كه به بازدهي ملموس و مهمي منجر شود – مثلا كاهش درد مزمن يك فرد يا ايجاد پاي مصنوعي براي يك دونده المپيك. بيشتر كارآفريناني كه با آنها كار كرده ام، براي خروجي كار خود ريسك كمي مي‌كنند تا به بازدهي‌اي كه به آن اعتقاد دارند برسند.

براي بسيار از كارآفرينان، ريسك مهم ديگري كه ارزش امتحان كردن را دارد اين است كه خودشان را در معرض آسيب‌ها قرار دهند تا به نتايجي كه در روياهايشان است دست يابند.

من با كارآفرينان زيادي سر و كار داشته ام كه اشتياق و هدفشان، ايجاد بازدهي بوده است. اين همان چيزي است كه شخصيت و دليل كارشان را تعريف مي‌كند. در واقع اين معادله‌اي است كه نتيجه آن ايجاد ريسك است. غذا، پناهگاه، تحصيلات و بهداشت مسائل بسيار مهمي در زندگي هستند، اما وقتي به خانواده، دوستان و همكارانم نگاه مي‌كنم، بايد بازدهي را در نظر بگيرم، نه فقط خروجي را. يعني اگر تاثير شگفت آور و مثبتي بر زندگي آنها نداشته باشم، در اين صورت زندگي من فقط مجموعه اي خروجي خواهد بود، اما بازدهي نخواهد داشت، بنابراين من شكست خورده ام.

اگرچه اين تئوري به اعتبارسنجي علمي دقيق نياز دارد، اما من اطمينان دارم بعد از سنجش به اثبات خواهد رسيد. ريسك دنبال نكردن علايق، ريسك دست نيافتن به هدف، ريسك زندگي مادي بدون معني، بزرگ‌ترين ريسك‌ها است.

مترجم: مريم رضايي

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

فاكتور انساني در خدمات

۲۰۵ بازديد ۰ نظر

فاكتور انساني در خدمات

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

فاكتور انساني در ارائه خدمات بر جنبه انساني سرويس‌دهي به مشتريان تمركز دارد و باعث مي‌شود اين خدمات به لحاظ رواني قابل درك، به لحاظ اقتصادي دقيق و راحت‌تر براي اجرا باشند.

ضعف خدمات نه تنها مشتريان را دچار مشكل مي‌كند، بلكه براي مديران ارشد نيز دردسرساز است. ايجاد تعادل ميان هزينه خدمات و منافعي كه به‌واسطه اين خدمات اضافي نصيب شركت‌ها مي‌شود، كار مشكلي است از طرفي امكان اينكه كارگران بتوانند در سازماني غيرمنسجم اما با شيوه‌اي كارآمد به ارائه خدمات بپردازند غيرممكن است. بسياري از كمپاني‌ها در مسير فعاليت‌هاي خود چشم‌انداز لازم براي تشخيص آنچه باعث نارضايتي مشتريان مي‌شود را از دست مي‌دهند و با چشم‌پوشي از اصول علوم رفتاري، ناخواسته زمينه اين نارضايتي‌ها را فراهم مي‌كنند. با‌ اين‌حال امكان سرويس‌دهي به مشتريان از طريق رسانه‌هاي اجتماعي و تكنولوژي‌هاي جديد در تلفن همراه، به شركت‌ها اين امكان را مي‌دهد كه درتعامل خود با مشتريان به اطلاعات گسترده‌اي درباره آنان دست يابند. تكنولوژي‌ها خود نيز در حال تغيير اين تعاملات هستند، براي مثال، امروزه با افزايش سرعت اطلاعات،شكايات مشتريان بر روند تغيير ارائه خدمات تاثير بسزايي داشته است.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

سه سوال

باتوجه به موارد ذكرشده در بالا برخي سازمان‌ها گام‌هاي بلندي در طراحي و ارائه خدمات برداشته‌اند. اين شركت‌ها توانسته‌اند با تمركز بر جنبه‌هاي انساني در خدمت‌رساني به مشتريان، در مقابل ۳۰درصد افزايش رضايت، به كاهش ۱۰درصدي يا بيشتر در هزينه‌هاي خود دست‌يابند. مديران اجرايي و ساير مديران قبل از معرفي يك خدمت جديد مي توانند سه سوال زير را از خود بپرسند. اين سوالات مي‌تواند منجر به گفت‌وگوهاي پربارتري ميان اعضاي ارشد شركت شود و شانس آن‌را براي ارائه خدماتي كارآمد و موثر افزايش دهد.

۱٫خدمات ما چقدر انساني است؟

اين موضوع از كسي پوشيده نيست كه هرچه كيفيت تعامل يك كمپاني با مشتريانش بهتر باشد آن كمپاني مي‌تواند به تجربه كاري مثبت‌تري دست‌يابد، با اين حال هنوز شركت‌هاي كمي هستند كه به نقش مشتريان در شكل‌گيري نوع تفكرات عام درمورد خود توجه مي‌كنند.

۲٫خدمات ما چقدر اقتصادي است؟

در عمل ايجاد تعادل ميان سطح خدمات، منافع عايدي شركت و قيمت‌ها پيچيده است و اين كار نيازمند بررسي اقتصادي تمام گزينه‌هاي در اختيار مشتريان است. بررسي حساسيت حقيقي مشتريان نسبت به تغيير خدمات مي‌تواند نقطه آغاز مناسبي در اين زمينه باشد.

  1. آيا كارمندان ما مي‌توانند اين تغييرات را بپذيرند؟

وقتي خدماتي را طراحي مي‌كنيد كه از لحاظ اقتصادي توجيه‌ شده هستند و اصول رفتاري مشتريان نيز در آن لحاظ شده، نبايد كاركنان خود را ناديده بگيريد. چراكه آنها گروه ديگري از انسان‌هاي درگير در روند تغييرات هستند. يك شركت زماني مي‌تواند در اجراي خدمات خود موفق باشد كه شيوه سرويس‌دهي طراحي شده در آن به آساني توسط طيف وسيعي از نيروهاي انساني مورد قبول واقع شده و به اجرا در آيد. براي مثال در كمپاني خدمات كابل و اينترنت، مديران مركز پاسخگويي به تلفن‌ها رايج‌ترين انواع درخواست مشتريان را شناسايي مي كنند. همچنين آنها درخواست‌هايي كه عدم رسيدگي مناسب به آنها با احتمال زياد بيشترين نارضايتي را ايجاد مي‌كند،اولويت بندي مي كنند. سپس به كاركنان براي شيوه پاسخگويي مناسب به اين ليست از درخواست‌ها آموزش داده‌شد. در پيش گرفتن اين روش به دليل متمركز بودن حوزه آموزش‌ها منجر به بالا رفتن كيفيت آموزش به كاركنان شد و بازده خدمات تلفني را بالا برد. بهتر از آن اينكه اين روش رضايت كاركنان را به‌طور چشمگير افزايش داد، زيرا اكنون به‌گونه‌اي دقيق‌تر مي‌دانستند كه چه خدماتي از آنان مورد انتظار است و چگونه بايد براي آن آماده

شوند.

به‌طور مشابه در بخش فروش تجارت – تجارت در يك كمپاني فن‌آوري نيز متعارف‌ترين موقعيت‌هايي كه پاسخگويان به مشتريان با آن روبه‌رو بودند را شناسايي كرده و يك چك‌ليست از روش‌هايي براي كمك به همگون‌سازي شيوه رفتار مناسب در مواجهه با اين وضعيت‌ها تهيه كردند و در اختيار كاركنان خود قرار دادند. در روش‌هاي قبلي ارتباط ميان تيم‌هاي مختلف فروش مشكل بود، اما روش جديد باعث ثبات در سرويس‌دهي شد و به شركت اين امكان را داد كه بتواند هرگونه تغيير در شيوه سرويس‌دهي را به آساني در ميان بيش از دوهزار مركز خدمات محلي خود به‌گونه‌اي سريع و يكنواخت انتقال دهد.

اين مثال‌ها اشاره به اين دارد كه ارائه خدمات قابل قبول چيزي بيش از استانداردسازي عملكردهاست، بلكه شركت‌ها بايد مطمئن شوند كه كاركنانشان صلاحيت لازم براي به اجرا درآوردن وظايف جديدي كه برايشان تعريف مي‌شود را دارند در واقع هرگونه ترديد در اين زمينه زنگ خطري براي سازمان محسوب مي‌شود حتي اگر خدمات به لحاظ اقتصادي و فاكتورهاي انساني كاملا توجيه‌شده باشد.

 

آمادگي براي تغيير

معمولا وقتي شركت‌ها تصميم مي‌گيرند تا تغييراتي در نحوه سرويس‌دهي خود ايجاد كنند با مشكل مواجه مي‌شوند، آنها معمولا نمي‌توانند تعداد كافي از افرادي را كه براي به اجرا درآوردن اين تغييرات نياز دارند با خود همراه سازند. در مقابل، بهترين كمپاني‌هاي مورد مطالعه ما آنهايي بودند كه تيم‌هايي با اعضاي چرخشي تشكيل داده‌اند تا به صورت دوره‌اي به بازبيني و درصورت لزوم تجديد نظر در خدمات كليدي كمپاني بپردازند. موفق‌ترين اين تيم‌ها شامل اعضايي از تمام رده‌هاي شغلي بودند از فروشندگان ساده و مديران بازاريابي تا مشاغل توليدي و حتي روانشناسان رفتاري.

به علاوه با هدف دسترسي بيشتر به اطلاعات در رابطه با مشتريان، برخي كمپاني‌ها به سرمايه‌گذاري بر روي تجزيه‌و‌تحليل‌هاي پيشرفته پرداخته‌اند تا از اين طريق تعاملات با مشتريان و سليقه و نظر آنها را به شكل فردي‌تر با جامعه آماري وسيع‌تر مورد بررسي قرار دهند و از اين طريق بتوانند مشكلات سرويس‌دهي را به‌سرعت كشف كرده و خدمات جديد را سريع‌تر و موفق‌تر سازمان‌دهي كنند.

مترجم: نفيسه هاشم‌خاني

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

نحوه تخصيص منابع در شرايط بحران

۲۶۴ بازديد ۰ نظر

نحوه تخصيص منابع در شرايط بحران

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: كتاب مديريت و بازاريابي در عصر آشوب و تلاطم بازارها – مترجم: دكتر هرمز مهراني انتشارات رسا

هر شركتي با انتخاب‌هاي دشواري مواجه مي‌شود، به ويژه وقتي كه اقتصاد با ركود مواجه است يا بدتر از آن به حالت توقف مي‌رسد. در زمان‌هاي تلاطم، تصميماتي كه رهبري اتخاذ مي‌كند بسيار دشوارتر است.

اين تصميم‌گيري‌ها، داراي اثر درازمدت و مهم نه تنها بر سود، بلكه بر كاركنان، روحيه و فرهنگ و ارزش‌هايي است كه شركت را تعريف مي‌كند، به ويژه اگر اين تصميمات اصول و مباني شركت را مورد توجه كافي قرار نداده و به انتظارات مشتريان پاسخ ندهد.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

تخصيص منابع با ناديده گرفتن فرهنگ و راهبرد هسته‌اي مي‌تواند اثر مخرب بلندمدتي بر شركت داشته باشد. اين اقدامات نه تنها اصول و مباني شركت را تضعيف مي‌كند، بلكه ممكن است نام تجاري شركت را نيز خدشه‌دار كند.

علاوه بر اين، در مقاله‌اي كه توسط مشاوران مك‌كينزي با عنوان «آيا راهبرد رشد، بدترين دشمن شما نيست؟» نگارش گرديد اعلام شد كه «حذف منابع از فرآيندهاي ناكارآمد ممكن است در نهايت به جاي كاهش هزينه‌ها موجب افزايش آنها شود. مديران اغلب تشويق مي‌شوند تا با بازتخصيص منابع صرفه‌جويي نمايند، اما به ندرت اين اتفاق مي‌افتد، مگر اينكه همه فرآيندهاي درهم تنيده مرتبط، به صورت همزمان بهبود يابند.» حقيقت تلخ آن است كه هرچند شركت بايد هنگام ركود هزينه‌هاي خود را كاهش دهد و زمان‌هايي وجود دارد كه بقاي شركت بستگي به كاهش شديد هزينه‌ها دارد، اما اين اقدامات نبايد شركت را با دشواري مواجه كند، نيازها و انتظارات مشتريان را ناديده بگيرد و فرهنگ و ارزش‌هاي شركت را در خطر قرار دهد.

كاهش همه‌جانبه و بدون تبعيض كليه هزينه‌ها

وقتي كه واژه بحران به زبان چيني نوشته مي‌شود از دو كلمه تشكيل شده است. يكي از آنها خطر و ديگري فرصت مي‌باشد. اين ويژگي نشان‌دهنده مخاطراتي است كه شركتي را كه كليه هزينه‌ها را كاهش مي‌دهد، در مقايسه با وضعيتي كه كاهش هزينه‌ها مديريت شده و اندازه‌گيري شده است، تهديد مي‌كند. مديريت بايد به هدف نهايي توجه كند و آن ظاهر شدن به عنوان رهبر بازار پس از بهبود شرايط است. وقتي كه مديريت كليه هزينه‌ها را كاهش مي‌دهد به ندرت اين اتفاق مي‌افتد. بنابراين تصميمات مديريت- درست يا غلط- در دوره‌هاي تلاطم و آشوب سرنوشت و جايگاه شركت را پس از اينكه اقتصاد بهبود مي‌يابد تعيين مي‌كند. شركت مشاوره مديريت و فناوري داياموند گزارشي را در نوامبر ۲۰۰۸ با عنوان «فرصت‌هاي دوره بحران را از دست ندهيد: درس‌هايي از آخرين ركود» منتشر كرد. آنها دريافتند كه ۴۸ درصد شركت‌ها كه در آخرين بحران عمده، كليه هزينه‌ها را كاهش دادند يا ورشكست شدند يا به صورت يك شركت متوسط به فعاليت خود ادامه دادند و اين در حالي بود كه حاشيه سود بيش از نصف شركت‌ها در پايان ركود به طور متوسط ۲۰ درصد افزايش يافت. جان سويوكلا مدير بخش نوآوري و تحقيق داياموند در اين رابطه گفت: «تحقيقات نشان داد كه هر وقت رهبران متوسط ترغيب مي‌شوند تا افق زماني خود را كوتاه كنند و كاهش هزينه‌هاي دلبخواهي و كلي را اعمال نمايند، شركت‌هاي برتر بر عكس عمل مي‌كنند و داده‌ها را در مورد عملكرد شركت بررسي و رقبا را از صحنه خارج مي‌كنند.» سويوكلا در ادامه مي‌گويد: «همه شركت‌ها هزينه‌ها را كاهش مي‌دهند، اما انجام اين كار به شيوه‌اي كه طراحي و عملكرد كسب‌و‌كار را بهبود بخشد، برندگان و بازندگان را مشخص مي‌كند.»

مطالعه داياموند مشخص كرد كه شركت‌ها با توجه به شيوه ورود به ركود و ظاهر شدن پس از آن به يكي از چهار گروه تقسيم مي‌شوند: شركت‌هاي توانمند آنهايي هستند كه به صورت باثبات عملكرد بالايي دارند و جزو ۲۵ درصد رهبران صنعت قبل و بعد از ركود درجه‌بندي مي‌شوند. شركت‌هاي فرصت‌طلب آنهايي هستند كه با موفقيت از ركود خارج مي‌شوند و عملكرد مالي آنها در مقايسه با رقابت صنعت ۱۰ درصد يا بيشتر بالاتر است. در انتهاي ديگر اين درجه‌بندي شركت‌هايي قرار دارند كه آنها را «كند‌حركت» مي‌نامند و عملكرد آنها بدون توجه به شرايط اقتصادي تفاوت زيادي نمي‌كند. بالاخره شركت‌هايي قرار دارند كه به آنها

«ستارگان نااميد» مي‌گويند كه در مقايسه با سايرين، پس از ركود بدترين عملكرد مالي را دارند. اين شركت‌ها در مقايسه با رقباي صنعتي، بيشتر از ۱۰ درصد عملكرد مالي خود را از دست مي‌دهند. تعداد زيادي از رهبران در دوره‌هاي تلاطم، اگر هزينه‌ها را كاهش دهند يا كاهش ندهند، احساس ناراحتي مي‌كنند. چه هزينه‌هايي را كاهش مي‌دهيد؟ هزينه‌ها را چقدر كاهش مي‌دهيد؟ آيا بايد هزينه‌ها را افزايش دهيد؟ اثر نهايي اين تصميمات چه خواهد بود؟

در كنفرانس تحقيقات صنعتي ارين اندرسون در دانشگاه وارتون در اكتبر ۲۰۰۸، از گري ليليان استاد و مدير تحقيقات موسسه ايالتي پنسيلوانيا براي مطالعه بازارهاي صنعتي سوال شد كه آيا شركت‌ها بايد در دوره ركود هزينه‌ها را افزايش دهند؟‌ پاسخ او به شرح زير بود:

هر شخصي در جست‌و‌جوي پاسخي واحد به پرسشي است كه عملا جواب‌هاي چندگانه دارد. ما عملا تحقيقاتي را بر روي اين موضوع انجام داديم. پاسخ بستگي به عوامل متعددي دارد. شركتي كه مهارت، اراده و امكانات لازم را داشته باشد، بايد هزينه‌ها را افزايش و بر جذب مشتريان جديد و همزمان حفظ مشتريان موجود تمركز نمايد؛ معني مهارت آن است كه بايد تخصص بازاريابي را داشته باشد. معني اراده آن است كه بايد فرهنگي داشته باشد كه در برابر شرايط دشوار ايستادگي كند. معني توانمندي آن است كه بايد منابع كافي براي سرمايه‌گذاري را داشته باشد.

استعاره اين مطالب آن است كه بهترين ورزشكار اغلب در سخت‌ترين زمان ممكن حمله مي‌كند. اگر شما دارايي لازم را براي اين كار نداشته باشيد چه بايد بكنيد؟ در اين حالت وقت آن است كه بر حفظ مشتريان موجود تمركز شود.

تلاطم و آشوب ناشي از آن، هر شركتي را در موقعيت متفاوتي از نظر مالي و نقدينگي كلي (بعضي از آنها ريسك بزرگ‌تري نسبت به ديگران خواهند داشت) قرار مي‌دهد. همان‌گونه كه ليليان گفت: راهبردي كه متناسب با همه شركت‌ها باشد، وجود ندارد. به همين علت ضروري است كه همه هزينه‌ها را كاهش ندهيم و به جاي آن به كاهش هزينه‌ها با اقدامات متمركز و اندازه‌گيري شده عمل كنيم.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

 

بهينه‌سازي اعطاي مزايا به كارمندان

۱۸۰ بازديد ۰ نظر

بهينه‌سازي اعطاي مزايا به كارمندان

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: Business Management

آيا مديريت ارشد شما تصميم گرفته بايد صرفه‌جويي كنيد و هزينه‌ها را پايين آوريد؟ حواستان باشد بهترين كارمندانتان را درست در زماني كه بيش از هميشه به آنها احتياج داريد، از خود دور نكنيد. اگر مجبور به تعديل نيرو شده‌ايد و اكنون از كساني كه مانده‌اند انتظارات بيشتري داريد، مهم‌ترين كار اين است كه برنامه‌‌هاي شناخت كارمندان و اعطاي مزايا به آنها را مورد بازبيني قرار دهيد.

درست است كه پول و مزايا هر دو عوامل خوب و مهمي هستند، اما يك نكته كليدي وجود دارد كه كارمندان خوب را در شركت نگه مي‌دارد: اينكه بدانند مديريت قدر آنها و كارشان را مي‌داند. براي اين كار، كارفرما مي‌تواند ميزان پاداش و تلاش‌‌هاي خود را براي شناخت كارمندان به شيوه‌هايي خلاقانه و كارآمد چند برابر كند. مثلا فعاليت‌هايي مانند اختصاص پاداش به بهترين كارمند ماه، برگزاري جلسات ناهار براي تجليل از كارمندان و دادن مرخصي بيشتر از آن جمله‌اند.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

قوانيني براي شناخت و پاداش

تحقيقاتي كه از كارمندان آمريكايي صورت گرفته پيوسته نشان مي‌دهد كه انتظار كارمندان از شغلشان بيش از دريافت يك حقوق ماهانه است. آنها مي‌خواهند احساس امنيت و اطمينان در كار داشته باشند و از آنها تقدير شود.

بنابراين مديران بايد براي شناخت و پاداش دادن به كارمندان بخش خود اصولي را رعايت كنند:

۱) معيارهاي پاداش كارمندان را مشخص كنيد

بيشتر وقت‌ها، پاداش‌هايي كه به چيزهايي مثل نوآوري و توسعه كيفي تعلق گرفته، دقيقا نشان نمي‌دهد كارمندان بايد چه كاري را انجام دهند تا لايق گرفتن پاداش باشند. برخي كارمندان بدون چنين اطلاعاتي، قبل از اينكه شروع به نوآوري كنند، دچار مشكل مي‌شوند. در نهايت، وقتي فردي به عنوان دريافت كننده پاداش معرفي مي‌شود، كارمندان ديگر ممكن است عامل موفقيت همكارشان را پارتي داشتن يا شانس وي بدانند. بنابراين معيار پاداش دادن به افراد را تا جايي كه ممكن است مشخص كنيد.

۲) به هر كس كه با اين معيارها همخواني دارد پاداش بدهيد

اگر افراد را به رقابت در يك مسابقه دعوت كنيد، هر كسي را مجبور كنيد در آن شركت كند، در طول مدت مسابقه نكته‌‌هاي زيادي را تذكر دهيد و در نهايت برنده را طي مراسمي معرفي كنيد. چه اتفاقي مي‌افتد؟ در نهايت يك برنده و تعداد زيادي بازنده داريد كه بازنده‌ها حس مي‌كنند تلاش‌‌هاي آنها براي سخت كار كردن بي نتيجه مانده است.

بنابراين، براي ايجاد يك اثر بلند مدت، معيارهاي خاص و اهداف فردي را مشخص كنيد و در نهايت به هر كسي كه اين معيارها را رعايت كرده باشد، پاداش دهيد. هر فعاليتي را تبليغ كنيد و هر كس را كه به آن دست مي‌يابد، مورد تقدير قرار دهيد. تا زماني كه معيارها معني داشته باشند، هر چه تعداد برنده‌ها بيشتر باشد، بهتر است.

۳) پاداش كارمندان را فردي كنيد

پاداش‌‌هاي كلي، به نتايج كلي منجر مي‌شوند. به افراد پاداش‌هايي بدهيد كه به آن نياز دارند. مثلا قبل از اين كه به كارمندي كه اهل زياد كار كردن است يك هفته مرخصي تشويقي بدهيد، مطمئن شويد اين مرخصي براي او مثل يك تبعيد نيست. به عبارت ديگر، قبل از در نظر گرفتن پاداش، بدانيد دريافت‌كننده از آن به هيجان مي‌آيد يا نه.

۴) تشكر كردن را فراموش نكنيد

گفتن «متشكرم» هميشه بجا است. تاييد موفقيت‌‌هاي كوچك كارمندان به‌اندازه شناخت دستاوردهاي بزرگ آنان مفيد است. تشكر كردن تاكيدي است بر اهميت كاري كه كارمندان انجام مي‌دهند و باعث مي‌شود واكنش‌هايي به صورت زنجيره‌اي آغاز شود: خيلي زود تعداد كساني كه از ديگران تشكر مي‌كنند بيشتر مي‌شود، روحيه افراد تقويت مي‌شود و روابط بين افراد توسعه و انگيزه آنها افزايش مي‌يابد.

۵) عزت نفس را تقويت كنيد

وقتي به افراد در مورد پتانسيل‌ها، تلاش‌ها و عملكردشان بازخورد مثبت، ويژه و واقع گرايانه نشان مي‌دهيد، عزت نفس آنها را بالا برده ايد. آنها به كارمنداني با اعتماد به نفس تبديل مي‌شوند كه توانايي روبه رو شدن با اهداف چالش زا را دارند، بر شكست‌ها غلبه مي‌كنند و خودشان كارشان را مديريت مي‌كنند.

۶) پاداش‌‌هاي روحي را فراموش نكنيد

پاداش‌‌هاي روحي احساسات خوب و مثبتي هستند كه افراد از انجام كارشان به دست مي‌آورند. مثل لذت بردن از انجام وظيفه، هيجان در مورد فرصت‌‌هاي جديد و افتخار كردن به انجام كار خوب. پاداش‌‌هاي روحي را نمي‌توانيد به كسي اعطا كنيد، اما مي‌توانيد محيطي را ايجاد كنيد كه اين احساسات را تقويت مي‌كند.

مطمئن شويد كه افراد مي‌دانند كارشان ارزش دارد. با مشكلات به عنوان فرصت‌هايي براي نوآوري رفتار كنيد. افراد را تشويق كنيد روش‌‌هاي جديد را براي انجام كارهايشان امتحان كنند.

۷) در كار تيمي به كل تيم پاداش بدهيد

براي كارهاي تيمي، مهم است كه براي كل تيم پاداش در نظر بگيريد. در غير اينصورت، در ميان اعضاي تيم رقابت مخرب ايجاد مي‌كنيد، نه حس همكاري. با اين حال، ممكن است برخي اعضاي تيم تلاش بيشتري به خرج دهند و به نتايج بهتري برسند. در مقابل، برخي ديگر از اعضا ممكن است تلاش‌‌هاي ديگران را خراب كنند. اگر اين گونه افراد به‌اندازه افرادي كه كار خوب انجام داده‌اند پاداش بگيرند، حس رنجش و خشم به وجود مي‌آيد.

براي حل اين چالش از سيستم دولايه پاداش تيمي و فردي استفاده كنيد. نكته كليدي اين است كه پاداش‌‌هاي فردي بهتر است براساس قضاوت ساير اعضاي تيم تعلق ‌گيرند.

۸) براي هدفي كه مي‌خواهيد، پاداش در نظر بگيريد

يكي از نتايج پاداش دادن اين است كه كارمندان دقيقا مي‌فهمند سازمان از آنها چه مي‌خواهد و بنابراين به سرعت ارزش‌‌هاي شركت را مشخص مي‌كنند.

اگر به دنبال كار گروهي هستيد، سعي كنيد با نحوه پاداش دادن، حس رقابت منفي ايجاد نكنيد. اگر مي‌خواهيد كارمندان مشكلات شركت را حل كنند، براي كتمان كردن شكايت‌ها به آنها پاداش ندهيد و اگر خواستار ابتكار هستيد، ممكن است حتي نياز باشد به كارهاي غيرمتعارفي كه افراد انجام مي‌دهند، پاداش دهيد.

در نهايت، به ياد داشته باشيد كه كارمندان با انواع روش‌‌هاي مختلف – و نه صرفا دريافت پول – مي‌توانند احساس كنند كه پاداش گرفته‌اند. به عنوان مثال، براي كارمندان خوب، افزايش مسووليت‌‌هاي مهم و كمتر كردن نظارت بر كار آنها، خود مي‌تواند يك پاداش باشد. برنامه ريزي‌‌هاي انعطاف پذير، مرخصي اضافي، اولين انتخاب بودن براي انتصاب‌‌هاي مطلوب نيز مواردي از اين دست هستند.

 

آيا كارمندانتان را خوب مي‌شناسيد؟

ممكن است فكر كنيد شناخت كارمند يعني پاداش‌هايي كه به آنها براي سال‌ها خدمت كردن يا بعد از بازنشستگي پرداخت مي‌كنيد. اما در واقع اين گونه نيست.

شناخت يعني تعهد به كارمند. شما بايد آغاز كننده اين كار باشيد. چگونه به كارمندانتان متعهد هستيد؟ آيا اسم آنها را مي‌دانيد؟ از اهداف آنها باخبر هستيد؟ از رفتارشان سر در مي‌آوريد؟

شناخت به نوع لباسي كه كارمندان مي‌پوشند مربوط نمي‌شود. بايد تقدير از كارمندان را ادامه دهيد (يا شروع كنيد) و آنها را با رفتارشان بشناسيد. اسم و شرايط زندگي شان را بدانيد و به آنها هم اجازه دهيد شما را بشناسند. بگذاريد از ماموريت، هدف و ارزش‌‌هاي سازمان خبر داشته باشند و به نوعي حس اعتماد دو طرفه ايجاد كنيد. رفتار خوب هم عامل مهمي است.

نوع رفتار امروز شما با كارمندان، باعث مي‌شود آنها هنگام بحران‌‌هاي مالي در كنار شما بمانند. براي اين كار دو قانون را در نظر داشته باشيد. اول، رفتارتان با كارمندان همان طوري باشد كه انتظار داريد آنها با شركت رفتار كنند. اگر شما به آنها وفادار نباشيد، چطور انتظار داريد آنها به شركت وفادار باشند؟ دوم، با كارمندان طوري رفتار كنيد كه انتظار داريد آنها با مشتريان شركت اين رفتار را داشته باشند. اين قوانين فقط با پرداخت پول بيشتر به كارمند رعايت نمي‌شوند. اگرچه افراد معمولا خواهان پاداش و حقوق بيشتر هستند، اما تحقيقات نشان مي‌دهد كه انگيزه‌‌هاي شخصي و غيرمادي قدرت بيشتري دارند.

مي توانيد حتي پاداش‌‌هاي ملموس را كاهش دهيد، اما هيچ گاه از شناخت كارمندان دست برنداريد. تحقيقات همچنين نشان مي‌دهد كه عدم وجود شناخت، دومين عامل مهم ايجاد فرسودگي و استرس در محيط كار است؛ بنابراين وجود شناخت، اثر معكوسي

دارد.

عامل شناخت، ابزار قدرتمندي است، اما نيازمند اين است كه رهبر سازمان آن را در جهت درستي به كار بگيرد. پاداش‌‌هاي فيزيكي را شركت‌ها معمولا به راحتي به كارمندان انتقال مي‌دهند، اما براي انتقال موارد احساسي است كه مديران اغلب با مشكل مواجه مي‌شوند. به همين دليل است كه افراد مديرانشان را ترك مي‌كنند.

 

سرگرمي را وارد كار كنيد

مشكلي كه در رابطه با سيستم شناخت و پاداش دهي به كارمندان وجود دارد اين است كه اين سيستم‌ها فرآيندهايي كاملا غيرشخصي هستند. شركت‌ها به جاي اينكه در مورد افراد خاص به صورت فردي فكر كنند، پاداش‌هايي مشابه را به صورت كلي براي همه افراد اختصاص مي‌هند. اما وقتي يك عامل سرگرم كننده وارد كار شود، اين تجربه شخصي مي‌شود و براي كسي كه پاداش دريافت مي‌كند خاطره‌انگيز خواهد بود، بدون اينكه مبلغي اضافي دريافت كرده باشد.

به عنوان مثال، دكتر جف الكساندر، مدير دفتر دندانپزشكيYouthful Tooth، محاسبه كرد كه مي‌تواند به هر يك از كارمندانش ۲۰۰ دلار پاداش بدهد، اما وي دريافت اگر فقط اين كار را بكند، كارمندانش را براي چند لحظه هيجان زده مي‌كند و بعد همه چيز فراموش مي‌شود. در نتيجه، به فكر يك برنامه عملي افتاد. وي در يك بعدازظهر دفتر را به مدت ۲ ساعت تعطيل كرد و كل ۳۵ كارمندش را به يك فروشگاه بزرگ برد و به هر يك از آنان پاكتي حاوي ۲۰۰ دلار پول نقد داد.

دكتر الكساندر به آنها گفت: «اين پول مال شما نيست، بلكه پول من است. اما اگر ظرف يك ساعت آينده با اين پول هر چيزي بخريد، آن جنس مال شما خواهد بود. قانون اين است: مي‌توانيد اين پول را صرف خريد هدايايي براي خودتان كنيد. يك ساعت زمان بيشتر نداريد و بايد با اين پول حداقل ۵ كالاي مختلف بخريد. اگر بعد از يك ساعت، پولي اضافه آورديد، بايد به من برگردانيد.»

كارمندان دكتر الكساندر ظرف مدت يك ساعت با هيجان بي سابقه‌اي از فروشگاهي به فروشگاه ديگر مي‌رفتند تا گنجي را كه به دست آورده بودند خرج كنند. به گفته الكساندر «اين يك تجربه لذت بخش براي آنها بود و در ضمن تماشاي شادي و سرگرمي آنها حسي عالي به من مي‌داد.»

مترجم: مريم رضايي

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

چگونه تعديل نيرو كنيم؟

۱۶۲ بازديد ۰ نظر

چگونه تعديل نيرو كنيم؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

مديران دوست ندارند كاركنان خود را اخراج كنند، زيرا امري ناراحت كننده و ناخوشايند است. اما قطع همكاري و تعديل نيرو به ويژه در بحران‌ها و تلاطم‌هاي اقتصادي، بخشي از چرخه حيات سازمان‌ها محسوب مي‌شود و براي انجام آن، هم راه‌هاي درست و هم نادرست وجود دارد.

در اينجا به برخي از اين بايدها و نبايدها اشاره مي‌شود:

وظايف انجام شده توسط هر يك از كاركنان خود را تجزيه و تحليل كنيد. وظايف مازاد و منسوخ را شناسايي كنيد و با دقت مهارت‌هايي كه سازمان براي پيشرفت به آن نياز دارد، مشخص كنيد.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

 

وقتي موقعيت‌ها براي حذف انتخاب شدند، سريع براي اجراي اين تصميم اقدام كنيد. تعويق فرآيند اخراج به بيش از چند روز يا چند هفته، شايعه‌پراكني را در طول سازمان گسترش مي‌دهد و به شدت بر بهره‌وري و روحيه كاركنان تاثير منفي مي‌گذارد. با منابع انساني و بخش‌هاي حقوقي سازمان همكاري نزديك داشته باشيد و با كليات مفاهيم ساير بخش‌ها به گونه‌اي آشنا باشيد تا بتوانيد سوالات آنها را پاسخ دهيد.

جلسات تعديل نيرو را در مكان‌هاي خلوت و خصوصي برگزار كنيد. مجموعه‌اي از اطلاعات مالي و مزايايي كه اين تعديل نيرو براي واحد كسب‌وكار شما خواهد داشت را در دست داشته باشيد. هيچ گونه قانون مشخصي براي دادن اين خبر وجود ندارد، اما اين جلسه بايد كوتاه و محترمانه باشد. توضيح دهيد كه چرا موقعيت‌ها – نه افراد خاص- براي حذف انتخاب شده‌اند. سپس بحث را به اين سمت پيش ببريد كه چگونه سازمان با قطع ادامه همكاري اين بخش به ايجاد تحولات مالي سازمان كمك خواهد كرد.

با كاركنان رفتاري آميخته با احترام داشته باشيد. كاركنان اخراج شده، تجربه قطع همكاري خود را با ديگر كاركنان كه در سازمان باقي مانده‌اند، در ميان مي‌گذارند. زماني‌كه مديران رفتار آبرومندانه‌اي با كاركنان اخراج شده ندارند، كاركنان باقي‌مانده در سازمان ممكن است به اين نتيجه برسندكه براي سازمان بي‌ارزش هستند و اين رويداد، آنها را هراسان مي‌سازد و ممكن است ساير كارمندان را هم به ترك سازمان سوق دهد. شايد دارا بودن يك نماينده منابع انساني كه بتواند به سوالاتي در اين زمينه پاسخ دهد و احساسات عاطفي آنها را تسكين دهد، به سازمان كمك كند.

كسي را از طريق ايميل اخراج نكنيد اين مطلب بايد به اندازه كافي واضح و آشكار باشد. اگر آن فرد در دفتر شركت هاي تابع شما در مناطق دور كار مي‌كند و شما نمي‌توانيد به آنجا مسافرت كنيد، به وي تلفن كنيد.

كاركنان را در ساعات پاياني روز اخراج نكنيد. ضربه روحي و رواني و عاطفي از دست دادن كار به اندازه كافي سخت است، اما در ساعات پاياني يك روز كاري كه فرد خسته است، بسيار بدتر است. تا جايي كه امكان دارد، اين موضوع را از همان ساعات اوليه روز، با آنان در ميان بگذاريد.

تا زماني‌كه به خود شخص، قطع ادامه همكاري او را اطلاع نداده‌ايد، اخراج را به طور عمومي اطلاع رساني نكنيد. فرض كنيد اگر شما خلاف اين امر را انجام دهيد، چه اتفاقي مي‌افتد. اگر از قبل اعلام كنيد كه سياست هاي تعديل نيرو در پيش داريد، هر كس نگران خواهد شد كه يكي از افراد مورد نظر باشد.به اين ترتيب گردش كار متوقف خواهد شد و شايعات همانند علف هرز رشد خواهند كرد.

قطع همكاري را به صورت تدريجي و ذره ذره انجام ندهيد. بسياري از اخراج شدن‌هاي ناشي از جانشيني سريع، مي‌تواند نشانه‌اي از برنامه‌ريزي نامناسب باشد. قطع همكاري عميق و بدون برگشت راهكار بهتري است. فرهنگ اخراج كردن به صورت معلق (بدون قطعيت) مي‌تواند در محيط كار ايجاد ترس كند و اگر شما بخواهيد داراي كاركنان بهره‌ور باشيد، بهتر است اين سياست را به درستي به اجرا در

آوريد.

كارمندان مازاد خود را به شركت هاي ديگر پيشنهاد دهيد. فرض كنيد كارمند شما به دليل عملكرد ضعيف اخراج نشده‌ است وشما مجبور به اجراي سياست تعديل در بخش‌هايي از شركت هستيد.دراين صورت هيچ اشكالي ندارد كه در مورد توانايي‌هاي اين كارمندان كارآمد با كارفرمايان بالقوه ديگر صحبت كنيد.

در صورتي‌كه در مورد كمك‌هاي شغلي يا شخصي، كاري از دست شما برنمي‌آيد به آنها قول ندهيد كه شايد بتوانيد در اين راستا به آنها كمك كنيد. اگر شما دوستان يا آشناياني داريد كه مي‌توانند در يافتن موقعيت شغلي مشابه و مناسب به كاركنان اخراج شده كمك كنند، به آنها معرفي كنيد.

پس از اينكه فرآيند اخراج به طور كامل انجام شد، كاركناني كه باقي مانده‌اند سوالات بسياري در مورد آينده سازمان خواهند داشت. از برگزاري جلسات سخت با كاركنان باقي‌مانده در محل كار گريزان نباشيد. به آنها بگوييد كه چگونه اخراج، وظايف موجود آنها يا ساختار بخش و اداره را تغيير خواهد داد. برخي از آنها براي حفظ شغل خود انگيزه بيشتري پيدا خواهند كرد و به آساني تكاليف و وظايف جديد را خواهند پذيرفت. ديگران ممكن است بهره‌وري‌شان كاهش پيدا كند و اعتماد خود را نسبت به مديريت ارشد از دست بدهند.

اگر كاركنان باقي‌مانده شاهد جلسات متعددي (درهاي بسته) باشند، خواهند ترسيد. در صورت امكان، به آنها بگوييد كه در طول جلسه چه چيزي مورد بحث قرار گرفته است.

مترجم: روناك طه‌زاده

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

چگونه استرس‌هاي شغلي را در يك اقتصاد استرس‌زا كنترل كنيم

۱۱۹ بازديد ۰ نظر

چگونه استرس‌هاي شغلي را در يك اقتصاد استرس‌زا كنترل كنيم

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

نوشته: آليس چن

اگر در دوران ركود اقتصادي هنوز كارتان را از دست نداده‌ايد، مطمئنا اين احتمال را مي‌دهيد و اگر صبر كنيد مي‌بينيد كه حجم كارتان افزايش مي‌يابد. زمان استراحتتان كم مي‌شود و متوجه مي‌شويد كه وظايفتان بيشتر از تخصصتان شده است.

اگر همه اينها كافي نبود تا فشار خونتان را بالا ببرد، يك مطالعه از دانشكده مديريت دانشگاه ملي فلوريدا نشان مي‌دهد كه در زمان بحران توقع مديران افزايش مي‌يابد و فشار كاري در دفتر كار بيشتر مي‌شود. نگران نشويد، نفسي عميق بكشيد و مطالب زير را بخوانيد تا آرام شويد.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

چيزهايي كه براي مقابله با استرس نياز داريد:

* زمان: زماني را براي استراحت و خواب مناسب شبانه و همچنين فعاليت‌هاي آرامش بخش در طول هفته اختصاص دهيد.

* حمايت‌هاي اجتماعي: از بين دوستان خوب و اعضاي خانواده‌تان افرادي را به عنوان تكيه‌گاه انتخاب كنيد. تحقيقات نشان داده‌اند هنگامي كه افراد تنها، مضطرب مي‌شوند فشار خون و بي‌خوابي بيشتري را نسبت به كساني كه داراي روابط اجتماعي قوي هستند، تجربه مي‌كنند.

* آگاهي فردي: از مشكلات دوري نكنيد، اين كار فقط آنها را وخيم‌تر مي‌كند. شكست در تغيير شرايط يا مديريت سطح استرس در طولاني‌مدت منجر به بيماري‌هايي چون افسردگي و حمله‌هاي قلبي مي‌شود.

 

استرس را بشناسيد

هدف: منشأ استرس‌ را شناسايي كنيد.

سطح مشخصي از استرس در طول روز طبيعي است. بر طبق دانشنامه پزشكي گيل (Gale)، استرس يك واكنش طبيعي است خواه مثبت باشد و خواه منفي. سطح بالاي استرس در بلندمدت مي‌تواند سيستم عصبي را ويران كند، سردردهاي مزمن به وجود آورد، بر روي دستگاه گوارش اثر بگذارد و باعث سكته قلبي شود. توصيه‌هاي زير براي كمك به شما در جلوگيري از استرس‌هاي بيماري‌زا طراحي شده‌اند.

دو منشا براي استرس وجود دارد يكي دروني و ديگري بيروني و شناخت تفاوت اين دو منشا قدم اول در مواجهه با استرس است.

۱ – منشاء دروني: استرس ناشي از نحوه ادراك شما از شرايط است. به نقل از دكتر جف برنتلي: «هر چه بيشتر فكر كنيد واكنش‌هاي استرس‌زا را افزايش مي‌دهيد.» براي مثال مدير شما پس از يك جلسه سخت، بر افروخته به نظر مي‌رسد و از شما مي‌خواهد با او جلسه‌اي داشته باشيد. آيا سريعا گمان مي‌كنيد مشكل از جانب شما است؟ به گفته برنتلي: «ذهن شما شروع به فلسفه بافي در مورد يك فاجعه مي‌كند» و اين براي تحريك بدن به يك واكنش استرس‌زا كافي است.

استراتژي مقابله: ممكن است شما نتوانيد محرك‌ها را تغيير دهيد، ولي مي‌توانيد فرا بگيريد پاسخ‌هاي خود را تغيير دهيد و ذهنتان را آرام كنيد. ليستي از محرك‌هايي كه در طول روز خون شما را به جوش مي‌آورند تهيه كنيد. اين كار يك قدم كليدي است، زيرا هنگامي كه شما بفهميد احساساتتان از كجا نشات مي‌گيرد مي‌توانيد روش سالمتري براي مقابله با آنان پيش گيريد.

۲ – منشأ خارجي: تحقيقات دانشگاهي نشان مي‌دهد عوامل خارجي مانند محيط كاري نامناسب، محركي براي استرس‌هاي شغلي است. از جمله عواملي كه منجر به استرس‌زايي محيط مي‌شوند، مي‌توان به سرپرستي اقتدار طلبانه، شغل‌هايي با روابط اجتماعي ضعيف و شغل‌هاي پر زحمت با درآمد كم اشاره كرد.

دكتر پيتر اسنال از دانشگاه كاليفرنيا مي‌گويد: اين عوامل مي‌توانند منجر به واكنش‌هاي بيولوژيكي مانند فشار خون بالا و بيماري‌هاي خطرناكي مانند حمله قلبي و افسردگي شود. استراتژي مقابله: حذف منشأ استرس‌زا (مانند پيدا كردن شغلي ديگر) بهترين راه‌حل در بلندمدت است، ولي تا زماني كه بازار كار بهتر شود راه‌هايي را براي كنترل زمان و شرايط اطرافتان پيدا كنيد. براي مثال اگر مسير پر ترافيكي پيش رو داريد زودتر از خانه خارج شويد تا براي رسيدن به موقع به محل كارتان دچار استرس نشويد.

 

شنونده خوبي پيدا كنيد

هدف: بدون به خطر افتادن سابقه شغلي‌تان با مشكل مقابله كنيد.

دانستن اينكه استرس چه عوارضي براي شما دارد فقط ناراحت‌كننده است. شما احتياج داريد آرام شويد، درست است؟ ماتو گراويك روانشناس صنعتي و استاد دانشگاه سينت لوئيس مي‌گويد: «در مورد درد و دل كردن با ديگران مردد نباشيد، ولي سنگ صبور خود را خردمندانه انتخاب كنيد.»

به نقل از گراويك «هرچه بيشتر با همكارتان صحبت كنيد، مسائل بيشتري در كار حل مي‌شوند.» مطمئنا شما نمي‌خواهيد كسي از نقاط ضعفتان با خبر شود و از آن سوء‌استفاده كند؛ بنابراين كسي را انتخاب كنيد كه سابقه‌اش را مي‌دانيد و به او اعتماد داريد.

در بسياري از موارد مدير شما مطمئن‌ترين فرد است.به گفته گراويك: «اگر با مشكلي سروكار داريد كه كارآيي شما را تحت تاثير قرار داده با رييس‌تان صحبت كنيد.» گذشته از اينها مديران براي موفقيت كاركنانشان تلاش مي‌كنند. يك توضيح خلاصه مي‌تواند منجر به اعتمادسازي شود.

اگر مي‌خواهيد با رييس‌تان صحبت كنيد. برنامه‌ريزي كنيد و زماني را مشخص كنيد. سعي كنيد تنش‌ها را تسكين دهيد و با ورزش‌هايي مانند پياده روي و شنا فكرتان را آرام كنيد. ورزش باعث مي‌شود هورمون آندورفين (آندورفين، نوعي ماده شيميايي آرام بخش است. مترجم) در بدن ترشح شود و ذهنتان به جاي استرس به بدنتان متمركز شود.

 

ياد بگيريد واكنش به استرس را تغيير دهيد

هدف: خود را از احساسات آزاردهنده رها كنيد.

پس از آنكه خود را آرام كرديد، اكنون مي‌توانيد به جاي اينكه از روي احساسات تصميم‌گيري كنيد، به صورت منطقي با استرس‌ها برخورد كنيد. برنتلي مي‌گويد: «در احساسات منفي غرق نشويد.»

كلينيك مايو، پيشنهاداتي را براي واكنش مناسب به استرس‌ها ارائه كرده است:

* در معيارها و استانداردهاي خود تجديد نظر كنيد: اگر شكست‌ها باعث شده احساس گناه و ناكامي كنيد، موفقيت را براي خود دوباره تعريف كنيد. براي مثال، اگر هميشه غرق در كار مي‌شويد از خودتان بپرسيد آيا براي انجام وظايفم زمان بيشتري از حد مورد نياز صرف مي‌كنم؟ دكتر باربارا گري، استاد رفتار سازماني در پن استيت مي‌گويد: «در حقيقت ما وظايف را بيشتر از آنچه هست مي‌شماريم.»

* شرايط را به نفع خود تغيير دهيد: فرض كنيد جلسه مهمي داريد و شرايط هوايي باعث تاخير در پرواز شما شده است. به جاي ناله كردن در مورد به هم ريختن برنامه‌هايتان كه شما نيز كنترلي بر روي آن نداريد شرايط را به نفع خود تغيير دهيد و خود را براي جلسه آماده كنيد يا استراحت كنيد.

* اهميت مشكل را دوباره ارزيابي كنيد: آيا اين مشكل فردا نيز وجود دارد؟ هفته ديگر چطور؟ يك سال بعد چه؟ اين احساسات هستند كه به وخامت مشكل در هر لحظه معني مي‌بخشند.

ترجمه: سيد محمد جواد رجالي

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

رقابت، عامل اصلي پيروزي پپسي

۲۳۳ بازديد ۰ نظر

رقابت، عامل اصلي پيروزي پپسي

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

كوشان غلامي

شركت پپسي در سال۱۸۹۰ توسط داروساز جواني به نام «كيلب برادهام» اهل نيوبرن در ايالت كاروليناي شمالي در كشور آمريكا تاسيس شد. هدف برادهام از توليد اين نوشيدني، درمان درد معده بود. نام فعلي آن از اصطلاح پزشكي ديس‌پپسي (Dyspepsia) به معناي سوء‌هاضمه گرفته شده‌است و گوياي سهل‌الهضم بودن و گوارا بودن اين نوشيدني است.

كيلب در ابتدا نوشابه را در داروخانه خود توليد مي‌كرد و به فروش مي‌رساند و بعدها نام آن را به دليل داشتن آنزيم پپسين و دانه‌هاي كولا كه در آن به كار رفته بود، پپسي كولا ناميد. او به دنبال اين بود كه نوشيدني بسازد كه علاوه بر خوشمزگي و كمك به هضم غذا، در افزايش انرژي نيز موثر باشد.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

 

در ۱۹۰۳ برادهام شروع به فروش پپسي كولاي ساخت خودش در يك انبار اجاره اي كرد و در آن سال ۷۹۶۸ گالون از شربت پپسي را فروخت. سال بعد پپسي در بطري‌هاي ۲۸۰ سي‌سي عرضه شد و فروش آن به ۱۹۸۴۸ گالن افزايش يافت.

در سال ۱۹۰۹ قهرمان اتومبيلراني، بارني اولدفيلد، اولين فرد مشهوري بود كه با جمله «نوشيدني قهرمانان، طراوت‌دهنده، مقوي و يك محرك خوب براي قبل از مسابقه» پپسي را تاييد كرد. بعد از آن عبارت «خوشمزه و سالم» براي دو دهه در تبليغات پپسي مورد استفاده قرار گرفت.

در ۱۹۲۶ لوگوي امروزي پپسي شكل گرفت كه يك لوگوي ساده با پس زمينه‌اي از رنگ‌هاي پپسي و لغت Pepsi در جلوي آرم است. پنج سال بعد، در اوج ركود بزرگ اقتصادي جنگ جهاني اول، پپسي به دليل نوسان وحشتناك قيمت شكر، دچار ورشكستگي شد و هشت سال بعد دوباره اين قضيه تكرار شد. در پي آن دارايي‌هاي پپسي توسط شركت «لوفت» خريداري شد. لوفت يك توليد‌كننده شيريني با فروشگاه‌هايي بود كه در آنها نوشابه نيز عرضه مي‌شد. مدير اين شركت پس از پاسخ منفي كوكا در رابطه با تخفيف در نرخ نوشابه، تصميم به جايگزيني آن با پپسي گرفته بود.

پپسي يكي از بهترين برند‌هاي داراي رتبه دوم در جهان بود كه از لحاظ رتبه به رقيب اصلي‌اش بسيار نزديك بود. درست است كه پپسي در آن زمان به اندازه كوكاكولا موفق نبود، ولي اين شركت هيچ گاه سعي نكرده از كوكاكولا تقليد كند. بلكه همواره در تقابل و تضاد با كوكاكولا بود و رمز موفقيت و پيشرفت آن در همين رقابت است. مثلا در همان سال‌هاي جنگ جهاني و در حمايت از آمريكا، پپسي تركيب رنگ‌هاي آبي، سفيد و قرمز را براي خود انتخاب كرد كه تا سال‌هاي اخير هم رنگ آبي، رنگ غالب تجاري پپسي است كه با رنگ ويژه كوكاكولا يعني قرمز، در تضاد است.

تا دهه ۵۰ قرن بيستم، پپسي بر اين باور بود كه بهترين راه رقابت با كوكاكولا، استفاده از عامل قيمت است. ولي از سال ۱۹۵۸ بيشتر روي هويت نام تجاري اش متمركز شد. شعار جهاني «خوش مشرب باشيد، پپسي بنوشيد» اولين شعاري بود كه بازار جوانان را هدف گرفت. سپس شعارهاي ديگري در تاكيد هيجان جواني ساخته شد كه اين ايده را به عنوان يك طرز تفكر مطرح مي‌كرد.

اما سال ۱۹۶۳ براي پپسي يك سال كليدي بود. در اين سال كمپين تبليغاتي «نسل پپسي» بسيار تاثيرگذار ظاهر شد و نشان داد چگونه تبليغات مي‌تواند به جاي خواص يك نام تجاري، بر پايه طرز تفكر و رفتار مصرف‌كنندگان آن شكل بگيرد.

در ۱۹۷۵ پيروزي ديگري نصيب پپسي شد؛ پيروزي در آزمايش طعم، كه نه تنها مصرف‌كنندگان، بلكه كوكاكولا را هم وارد مبارزه كرد. در نتيجه اين آزمايش روشن شد كه مصرف‌كنندگان، طعم پپسي را به كوكاكولا ترجيح مي‌دهند. در گذر سال‌ها، آنقدر پيام مبارزاتي پپسي قدرتمند شد كه باعث نگراني كوكاكولا شد؛ به طوري كه كوكاكولا مجبور شد فرمول اصلي خود را كنار بگذارد و محصول جديدي با نام New Coke (كوك جديد) را وارد بازار كند كه دچار شكست شد؛ چون با استفاده از ارزش‌هايي مثل «طعم» و «جديد بودن» كه به پپسي تعلق داشت، جهتي مخالف هويت كوكاكولا را در پيش گرفته بود.

اين بهترين زمان براي پپسي بود كه بازار خود را تقويت كند. پس كمپين تبليغاتي جديدش را با حضور يكي از ستارگان موسيقي پاپ آن زمان آغاز كرد. بعد از آن نيز افراد مشهور زيادي از جمله رابي ويليامز، ديويد بكهام، بيانسه نولز، پينك و انريكه ايگلسياس از پپسي حمايت كردند.

«ايندرا كريشنامورتي نويي» از سال ۲۰۰۶ تاكنون مدير ارشد پپسي است. خوراكي‌هاي سالم‌تر طي اين مدت توليد شده‌اند و نويي به دنبال ايجاد كمترين تاثير شركت روي محيط است. اين تمركز بر روي غذاها و شيوه زندگي سالم از فلسفه «كارآيي با هدف» نويي سرچشمه مي‌گيرد.

پپسي كه بيش از ۲۰۰هزار كارمند در سراسر جهان دارد، از طريق استراتژي تمايز كه در رابطه با كوكاكولا اعمال مي‌كند، به صعود خود ادامه مي‌دهد و به نظر مي‌رسد هرچه اين تمايز بيشتر مي‌شود، فاصله بين ارزش مالي اين دو نام تجاري به هم نزديك‌تر مي‌شود و حتي در سال گذشته با فروش ۴۴ ميلياردي خود گوي سبقت را از كوكاكولا با ۳۱ ميليارد دلار ربوده است.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

پنج درس مديريتي كه در مدارس بازرگاني ياد نمي‌دهند

۱۰۳ بازديد ۰ نظر

پنج درس مديريتي كه در مدارس بازرگاني ياد نمي‌دهند

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

نوشته : Jeff Haden

منبع: Inc

در كلاسي نشسته بودم كه استاد ويژگي‌هاي مديران بزرگ را توصيف مي‌كرد.مسلما با ليست او مخالف نبودم: داشتن ديد سازماني، اشتياق كاري، الهام بخشي، فداكاري، انصاف، پاسخگويي و مسووليت‌پذيري .

همه اين ويژگي‌ها براي مديران بزرگ اهميت دارند. به عنوان مثال «الهام بخش بودن براي گروه» توصيه بسيار خوبي است، اما چگونه بايد اين كار را در دنياي واقعي انجام داد؟ بعد از مدتي از آن دوره متوجه شدم،آموخته‌هاي لازم براي مديريت به تنهايي از مدارس بازرگاني يا كنفرانس‌ها و سمينارها كسب نمي‌شوند، بنابراين سعي كردم بهترين درس‌هاي مديريتي كه از طريق كار و تجربه آنها را كسب كرده‌ام در اين مقاله ارائه كنم:

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

 

  1. اطلاعات مي‌آيند و مي‌روند اما احساسات براي هميشه باقي مي‌مانند.

آمار و نمودارها اهميت دارند. توضيح دادن منطق و تفكر پشت سر يك تصميم مي‌تواند به ايجاد تعهد كاري و علاقه به انجام آن كار كمك كند. جداول، نمودارها، گراف‌ها، تصاوير و… بسيار مفيد هستند ولي به سرعت هم فراموش مي‌شوند.امااگر كارمندي در مقابل ديگران شرمنده شود هرگز آن احساس را فراموش نمي‌كند. بنابراين نوع ارتباطات و روابط در سازمان‌ها نقش بسزايي دارند. شما براي مديريت صحيح بايد دوبرابر زماني كه درباره اطلاعات و منطق كاري فكر مي‌كنيد درباره احساسات كارمندان فكر كنيد. تصحيح اطلاعات اشتباه آسان است. ولي به هيچ صورت نمي‌توان آسيبي كه به عزت نفس يك كارمند وارد شده – چه به صورت عمدي باشد چه غير عمدي – ترميم كرد.

  1. ايده‌هاي ناب هرگز در سمينارها پيدا نمي‌شوند.

هرچقدر سمينارها راه خوبي براي به اشتراك گذاشتن جزئيات و اطلاعات پيچيده هستند، شيوه‌اي وحشتناك براي به اشتراك گذاشتن ايده‌هاي ناب محسوب مي‌شوند.

ايده‌هاي ناب مي‌توانند در يك يا دو جمله خلاصه شوند. كارمندان شما اين ايده‌ها را دارند. تنها كاري كه شما بايد انجام دهيد شنيدن است. كارمندان تان به خاطر شنيدن عاشقتان خواهند شد. به شما تضمين مي‌دهم اين كار باعث مي‌شود تا افرادتان بهتر از گذشته و با اشتياق بيشتري كار كنند.

  1. افزايش مسووليت كارمندان داوطلب، ايده‌هاي ناب بعدي را نابود مي‌كند.

بهترين كارمندان تمايل دارند تا از طريق بهترين ايده‌هايشان رشد كنند.طبيعي است كه اجراي آن ايده به همان كسي كه آن را ارائه داده است واگذار شود. علاوه بر اين اگر آن شخص كارمند برجسته‌اي باشد طبيعي است كه چون بيشتر از هركسي خواهان اجرايي شدن آن ايده است از او بخواهيم مسووليت كار را قبول كند. مسلما بهترين كارمندان قبلا هم به سختي كار مي‌كردند، بنابراين اگر هربار كه پيشنهادي مطرح مي‌كنند مسووليت جديدي به آنها واگذار شود طبيعي است كه ايده‌هاي بعدي آنها متوقف خواهدشد. همانطور كه يك كارمند فوق‌العاده يكبار به من مي‌گفت: «بالاخره فهميدم كه بايد پيشنهاد دادن را متوقف كنم زيرا هر بار كه من يك پيشنهاد جديد دادم يك مسووليت جديد به مسووليت‌هايم اضافه شد» گاهي اوقات برخي از كارمندان از پذيرش مسووليت جديد براي اجراي پيشنهادهايشان استقبال مي‌كنند. اما هميشه اينطور نيست. چگونه متوجه شويم كه براي يك كارمند بخصوص كدام راه مناسب تر است ؟ از خودشان بپرسيد.

  1. صرفا نكات مثبت را بيان كردن، معمولا نتيجه معكوس دارد.

تصور كنيد نتايج پشت سر يك تصميم را با افراد گروه‌تان در ميان گذاشته‌ايد. طبيعتا شما تنها نتايج مثبتي كه از آن تصميم حاصل مي‌شود را توصيف خواهيد كرد. اما در همين حال كارمندان شما به صورت غريزي نكات منفي را جست‌وجو مي‌كنند . به ياد داشته باشيد كه تقريبا هر خط خاكستري براي يك كسب و كار از نظر حداقل تعداد كمي از پرسنل، مشكي ديده مي‌شود.

هرگز نكات منفي -حتي آن نكاتي كه احتمال عملي شدنشان كم باشد- را ناديده نگيريد. درباره همه نكات منفي مخصوصا آنها كه تاثيرشان مستقيما روي كارمندان است به صورت باز صحبت كنيد. بهترين و بدترين چيزي كه مي‌تواند اتفاق بيفتد و چيزي كه ممكن است عايد اعضاي تيم شما بشود را كاملا به نمايش بگذاريد.

وقتي كه آزادانه درباره نكات منفي بالقوه، بحث مي‌كنيد كارمندان نه تنها احترام بيشتري براي شما قائل مي‌شوند بلكه در اغلب موارد نهايت تلاششان را به كار خواهند بست تا مانع بروز آن نكات منفي شوند.

  1. اطلاعات دقيق هستند، اما افراد حق دارند.

برخي اوقات اطلاعات به دست آمده شما را به عنوان مدير يك كسب وكار به سمت نتايج غيرقابل اجتناب هدايت مي‌كند،ولي با اين وجود شما بازهم بايد يك تصميم متفاوت اتخاذ كنيد. يك بار براي ۳۰ نفر از پرسنل شركت چرخش شغلي ايجاد كردم و شيفت كاري آنها را جابه‌جا كردم چون بر اساس دانسته‌هايم در نتيجه اين فرآيند به صورت خودكار ۱۰ درصد به بهره وري كار اضافه مي‌شد. من با وجود آن كه مي‌دانستم كارمندان با اين جابه‌جايي جديد موافق نيستند، در موضع خود باقي ماندم، زيرا بر اساس آموخته‌هايم معتقد بودم مديران بزرگ در تصميماتشان استوار هستند و تا رسيدن به نتيجه بر اهداف خود پايبندند. نتيجه اين كار نشان داد كه من كاملا اشتباه مي‌كردم. مطمئنا جابه‌جايي كاركنان به نحوي كه من انجام داده بودم روي كاغذ كارآيي داشت. يك تصميم بايد براساس مسائلي فراتر از تحليل، منطق و استدلال اتخاذ شود. هيچ تصميمي هرگز نبايد در خلأ اخذ شود چون در آخر، آن تصميم بايد توسط افراد اجرا شود.

مديريت بايد بر مبناي اطلاعات هدايت شود، اما مديران بزرگ اغلب بر تفكرات شخصي عمل مي‌كنند و اين عملكرد حتي آشفته نيز به نظر مي‌رسد. اگر كارمندان شما موافق شما نيستند از آنها بپرسيد چرا، اما اين پرسيدن نبايد به اين دليل باشد كه بتوانيد از موضع خودتان دفاع كنيد. براي آموختن بپرسيد.

شما چيزهايي را مي‌دانيد كه كارمندانتان از آنها بي اطلاع هستند و آنها نيز چيزهايي را مي‌دانند كه تا وقتي شما حرف‌هاي آنها را نشنويد نخواهيد دانست.

ترجمه: مهدي سريرچي

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon