دوره عالي مديريت حرفه اي كسب و كار DBA

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را براي تبديل شدن به آدم موفق

ساخت اتومبيل شيشه اي توسط مورد اعتمادترين خودروساز جهان

۲۳۲ بازديد ۰ نظر

ساخت اتومبيل شيشه اي توسط مورد اعتمادترين خودروساز جهان

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

كوشان غلامي

لكسوز زير مجموعه‌اي از شركت تويوتا و شعبه سازنده خودروهاي لوكس و گران قيمت اين شركت مي‌باشد. لكسوز در انواع سواري و شاسي بلند توليد مي‌شود. لكسوز ۱۲ سال به عنوان مورد اعتماد ترين خودرو در آمريكاي شمالي از طرف موسسه معتبر J.D.Power شناخته شده است.

در آگوست ۱۹۸۳ جلسه‌اي محرمانه با حضور مسوولان كمپاني و مديرعامل وقت شركت تويوتا «ايجي تويودا» براي ساخت خودرويي لوكس براي رقابت با ساير خودروهاي لوكس دنيا برگزار شد. در اين جلسه مديركل وقت مجموعه تويوتا تصميم گرفت اتومبيلي لوكس بسازد كه در دنيا بهترين باشد و در همان جلسه به زيرمجموعه‌هاي خود دستور داد كه بدون محدوديت زماني و پولي اين كار را به انجام برسانند.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

اوايل سال ۱۹۸۵ تيمي جهت توسعه بررسي‌ها و مطالعات انجام شده و پيدا نمودن نقطه شروع به كاليفرنيا در آمريكا سفر كردند. در ژوئيه همان سال ساخت اولين خودروي لكسوز با نام LS400 در دستور كار قرار گرفت و حدود چهار هزار نفر از بهترين‌هاي تويوتا دست به كار شدند تا لكسوز را به دنيا معرفي كنند.

سال بعد يعني ۱۹۸۶ زمان تست اولين خودروي توليد شده لكسوز در بزرگراه‌هاي آلمان بود. در سپتامبر همان سال تست خودروي ساخته شده لكسوز در خيابان‌هاي آمريكا به صورت گسترده شروع شد و در ژانويه سال ۱۹۸۹، خودروهايLS400 و ES250 و در نمايشگاه‌هاي خودروي ديترويت و لس آنجلس آمريكا رونمايي شد و از سپتامبر همان سال فروش خودروهاي لكسوز آغاز گرديد.

در ژانويه سال ۱۹۹۰ LS400 در بين ۱۰ خودروي برتر جهان قرار گرفت. از ماه ژوئن سال ۱۹۹۰ نيز خودروي لكسوز به طور رسمي در بازار خاورميانه عرضه گرديد. محصولات كمپاني لكسوز كه در ابتدا قرار بود نام «لكسيس» براي آن انتخاب شود در بدو ورود خود به بازار با يك اتفاق ناگوار روبه‌رو شدند. هشت هزار خودروي لكسوز LS ورودي به آمريكا در قسمت كنترل كروز خود مشكل پيدا كردند. اين اتفاق مي‌توانست كار لكسوز را نيامده تمام كند.

اما تصميم گيران و مسوولان لكسوز با تيز هوشي خاصي از يك اتفاق وحشتناك در ابتداي كار خود، يك تبليغ استثنايي براي خود ساختند و با عرضه يك سرويس فوق العاده و متفاوت تمامي نگاه‌ها را به سوي خود جلب كردند. اين بار نه تنها مشتريان آمريكايي بلكه رقباي لكسوز كه رقيب را جدي نگرفته بودند با ديد متفاوتي به اين رقيب خطرناك نگاه كردند.

هيچ برندي به اندازه لكسوز نتوانسته است نتايج درخشاني در زمينه كيفيت ساخت و رضايت مشتري كسب كند. لكسوز در اولين سال حضور خود در آمريكا بيش از پنجاه هزار دستگاه فروخت و در سال ۱۹۹۶ به مجموع فروش نيم‌ميليون دستگاه در عرض هفت سال حضورش در آمريكا دست يافت. RX نخستين خودرو شاسي بلندي بود كه توسط لكسوز در سال ۱۹۸۹ به بازار عرضه شد. با ورود RX به بازار، گروه جديدي از اتومبيل به نام كراس اوور معرفي شد. مدل‌هاي لكسوز جي ايكس از سال ۲۰۰۲ در آمريكا عرضه شد.

نسل دوم «آر ايكس» در سال ۲۰۰۳ در حالي به دوستداران صنعت خودرو معرفي شد كه آنها مجذوب خودروي تازه از راه رسيده ب.ام.و يعني X3 بودند. اين خودرو در مدت زمان حضور خود در بازارهاي بين‌المللي به موفقيت‌هاي بسياري دست يافت. «آر ايكس» نسل دوم در سال ۲۰۰۸ پر طرفدارترين خودرو شاسي بلند لوكس در ايالات متحده آمريكا و پر فروش ترين مدل لكسوز در همين سال بود.

اوايل سال گذشته ميلادي شركت خودروسازي تويوتاي ژاپن اعلام كرد، فروش مدل ۲۰۱۰ لكسوز جي ايكس ۴۶۰ خود را در پي هشدار يك مجله آمريكايي درباره ايمني آن متوقف كرده است.

تويوتا كليه مدل‌هاي شاسي بلند خود را تحت آزمايش‌هاي ايمني قرار داد. اين اقدام يك روز پس از آن صورت گرفت كه تويوتا فروش اين نوع خودرو در آمريكا و كانادا را در واكنش به نگراني‌هاي مطرح شده در نشريه «كانسيومر ريپورترز» مبني بر احتمال حادثه آفريني آن در شرايط اضطراري متوقف كرد. آخرين باري كه تويوتا عملكرد يكي از خودروهاي خود را غيرقابل قبول خوانده بود در سال ۲۰۰۱ بود.

در سال ۲۰۱۰ شركت لكسوز اقدام به طراحي يك مدل اتومبيل شفاف كرد. در اين مدل لكسوز كه LF-A نام گرفته است از رنگ آكريليك شفاف استفاده شده است و به راحتي مي‌توان تمامي اجزاي موتور و داخل ماشين را ديد.

اين اتومبيل با همكاري شركت لكسوز و طراح معروف ژاپني «Huzimoto Takesh» طراحي شده است.

هنوز سران شركت لكسوز كه از ارائه فناوري‌هاي مدرن غافل نمانده‌اند، در مورد اينكه آيا اين ماشين وارد توليد انبوه مي‌شود يا در موزه‌ها باقي مي‌ماند، اظهارنظري نكرده‌اند.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

چرا مديران عامل به ندرت اخراج مي‌شوند؟

۲۲۰ بازديد ۰ نظر

چرا مديران عامل به ندرت اخراج مي‌شوند؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع : WHARTON

«لوك تايلر» استاد امور مالي دانشگاه وارتون‌ اين گفته را بارها شنيده است كه «هيات‌هاي مديره اغلب در بركناري مديران عامل موفق نيستند».

او مي‌گويد: «زماني كه با دوستانم (خارج از محيط مالي) صحبت مي‌كنم و مطبوعات عامه پسند را مي‌خوانم در كمال تعجب متوجه مي‌شوم كه مديران اجرايي نسبتا كم اخراج مي‌شوند. طبق اطلاعات موجود از فهرست مديران عامل در مجله Fortune‌، به طور متوسط تنها ۲ درصد از مديران سالانه از كار بر كنار مي‌شوند، اما در حال حاضر هيچ معياري جهت قضاوت در مورد زياد و كم بودن‌اين رقم وجود ندارد.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

«تايلر»‌اين سوال كه چرا مديران عامل به ندرت اخراج مي‌شوند را عنوان كرده است‌، اما هدف او از مطرح كردن چنين سوالي‌، ارائه طرحي جهت تصميم‌گيري براي اخراج مديران عامل و اعمال شدت عمل در محيط كار مي‌باشد. در طرح پيشنهادي وي اخراج مديران داراي دو هزينه بود: ۱) هزينه‌هاي مستقيم مانند تسويه حساب ۲) هزينه‌اي كه او آن را هزينه دفاعي مي نامد كه شامل هزينه‌هاي ناملموسي است كه فقط اعضاي هيات مديره با آن سرو كار دارند و براي سهامداران قابل درك نيست‌. براي مثال يك ارتباط شخصي بين اعضاي هيات مديره و مديران عامل وجود دارد. هزينه‌هاي دفاعي باعث مي‌شود كه هيات مديره بر خلاف ميل سهامداران‌، مديران عامل را بر كنار نكنند. به طور خلاصه‌، بايد محيط كاري بر اساس عملكرد مديران فراهم كنيم كه به جاي عزل تعداد كثيري از مديران عامل عالي رتبه تنها تعداد كمي از آنها را اخراج كنيم. بر اساس طرح پيشنهادي «تايلر» هزينه دفاعي به منظور اخراج هر مدير به طور متوسط يك ميليارد دلار است كه‌اين مبلغ به مراتب بيشتر از ۳۰۰ ميليون دلاري است كه در هزينه‌هاي مستقيم صرف مي‌شود.

«تايلر» تاثير تعويض مديران عامل ارشد را بر حرفه شان مورد بررسي قرار نداده بود‌. با‌اين حال در نمونه پيشنهادي، پيش‌بيني مي‌كند اگر هزينه دفاعي صفر باشد (به‌اين معنا كه اخراج مدير اجرايي تنها با هزينه‌هاي مالي همراه باشد و نه عواقب ناملموس) ميزان اخراج سالانه مديران در بازار سهام S&P500 از ۲ به۱۳ درصد افزايش پيدا مي كند كه ‌اين امر موجب كاهش ۳ درصدي ارزش سهام S&P500 مي‌شود. «تايلر» خاطرنشان مي‌كند كه ميزان بالاي اخراج مديران عملا موجب شده است كه افراد با استعداد پا در عرصه مشاغلي به جز مديريت بگذارند.

او مي‌گويد: «افراد كمتري به دنبال چنين شغلي (مديرعاملي) هستند.» تحقيقات نشان مي‌دهد‌، هنگامي كه مديرعاملي از كار بر كنار مي‌شود‌، تاثير زيادي بر آينده حرفه‌اي او وارد مي‌شود‌. براي مثال‌، با توجه به مطالعات اخير‌، زماني كه مديري مسووليت مديريت شركت ديگري را به عهده مي‌گيرد‌،‌اين شركت به مراتب حدود ۹۰ درصد از محل كار پيشين او‌، كوچك‌تر است و درآمد وي هم به طور قابل توجهي كمتر مي‌باشد. «تايلر» پيشنهاد مي‌دهد‌، با تحت فشار قرار دادن مديران از سوي هيات مديره‌، مديران تمايل كمتري به ريسك كردن از خود نشان مي‌دهند و‌اين ابتكاري است كه عملكرد همكاري را براي مدت طولاني تعديل مي‌كند.

كار «تايلر» داراي دو بخش مجزا بود. ابتدا‌، ارائه طرحي به هيات مديره جهت تصميم‌گيري و بركناري مديران عامل‌. تكميل‌اين طرح پيچيده كه چهار سال به طول انجاميد‌، شامل عواملي مانند سوددهي شركت در مقابل صنعت‌، توانايي مدير و هزينه‌هاي مربوط به جايگزيني او بود‌. تمام اجزاي ‌اين طرح قابل ارزيابي بودند از جمله هزينه‌هاي واقعي جايگزيني مدير كه شامل تسويه حساب يا بازنشستگي‌، حق‌الزحمه شركت‌ها به منظور يافتن مديران‌، هزينه تعليق و هرگونه هزينه‌اي در ارتباط با بركناري و تعويض مدير كه بر سود شركت تاثير مي‌گذارد‌، بود.

تايلر براي يافتن هزينه‌هاي دفاعي ناملموس به اطلاعات قوي در زمينه بر كناري مديران احتياج داشت‌. از آنجا كه هيچ گونه پايگاه اطلاعاتي در‌اين زمينه وجود نداشت‌، اولين گام‌، يافتن علت ترك مديران و مطالعه پرداخت غرامت به آنها در فهرست ۵۰۰ مدير برتر در مجله فوربز‌، بين سال‌هاي ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۶ بود. «تايلر» تحقيقات دقيق‌تري انجام داد تا متوجه دليل ترك مديران شود كه اخراج شده اند يا خود اقدام به ترك شركت كرده‌اند‌. او داستان‌هاي وال استريت ژورنال را پيرامون اخراج مديران بررسي كرد. بديهي است هيات مديره اگر علت ترك‌، اخراج بود همان‌طور آن را لحاظ مي‌كرد. «تايلر» براي تعداد كمي از موارد مشخص، مجموعه‌اي از معيار‌ها را مورد استفاده قرار داد تا متوجه علت رفتن مديران از شركت شود. براي مثال اگر مديري در ليست مديران اخراجي قرار مي‌گرفت يا مسائلي همچون مرگ‌، سلامتي يا قبول موقعيت در شركت ديگري مطرح نبود مطمئنا فرد اخراج شده بود.

«تايلر» از چنين اطلاعاتي براي ارائه طرح خود استفاده كرد. طبق آمار از ۵۰۰ مدير عامل درج شده در فهرست مجله Fortune‌، حدود ۲ درصد سالانه به كار خود پايان مي‌دهند. «تايلر» متوجه هزينه‌اي شد كه هيات مديره صرف بركناري مديران مي‌كند. او مي‌گويد: «هيات مديره به نحوي رفتارمي‌كند كه در آخر اخراج در حدود ۳/۱ ميليارد دلار هزينه در بر خواهد داشت، اما تحقيقات نشان مي‌دهد كه به طور ملموس حداكثر مبلغ ۳۰۰ ميليون دلار هزينه صرف‌ اين‌كار شده است كه ‌اين مبلغ نه تنها شامل هزينه‌هاي تسويه حساب و كاريابان است بلكه تمامي تغييرات‌، تاثير مستقيمي برسود شركت مي‌گذارد‌. به عنوان مثال حتي بسياري از تيم‌هاي مديريتي عالي با ورود يك مدير جديد‌، دستخوش تغييرات و جايگزيني مي‌شوند. زمان زيادي طول مي‌كشد تا گروه جديد روابطي در داخل و خارج از شركت برقرار كرده و استراتژي جديدي اتخاذ كند.

تيم جديد علاوه بر صرف زمان‌، هزينه سنگين يك ميليارد دلاري دارد كه قابل پيش‌بيني نبوده است‌. به گفته «تايلر» ‌اين مبلغ هزينه شخصي است كه اعضاي هيات‌مديره كه سبب بركناري مدير شركت شده‌اند بايد با صرف زمان و تحمل استرس ناشي از تغييرات مديريتي به دليل تعويض مدير عامل بپردازند‌. مديران هم با ترك شركت و دوستان خود به نوعي با شكست مواجه مي‌شوند. يكي ديگر از عوامل شايد‌اين واقعيت باشد كه اعضاي هيات مديره به اندازه مديران عامل علاقه‌اي به افزودن ارزش سهامداران ندارند. «تايلر» در طرح پيشنهادي خود به تجزيه و تحليل آن دو مورد مي‌پردازد تا متوجه برتري يكي از عوامل شود‌. هر دو عامل باعث بي ميلي مديرعامل در انجام وظايف خود و در نتيجه بركناري او مي‌شوند.

‌آيا هيات مديره به اطلاعات مهم نياز دارد؟

زماني كه زمان‌هاي متفاوت يا ابعاد شركت را مورد مطالعه قرار مي‌دهيم موضوع تا اندازه‌اي تغيير مي‌كند. «تايلر» به هنگام بررسي بخش بزرگ‌تري از شاخص S&P500 متوجه شد كه هزينه دفاعي نزديك به صفر و در واقع اندكي هم منفي است. چرا تفاوت بين شركت‌هاي بزرگ و كوچك وجود دارد؟ احتمالا مديران در شركت‌هاي بزرگ‌تر از شهرت بيشتري برخوردارند و اهميت بيشتري به‌اين موضوع مي‌دهند و به همين دليل مديران مايلند كه مديران‌عامل را تنها در شرايط دشوار اخراج كنند.

«تايلر» همچنين متوجه شد دفاع از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۶ در مقايسه با سال‌هاي گذشته پايين‌تر آمده است كه تا اندازه‌اي به دليل فعاليت سهامداران طي دو دهه گذشته مي‌باشد كه تعجب‌آور هم نيست و كاهش ميزان دفاع خبر خوبي است.

يكي از يافته‌هاي «تايلر» كه ظاهرا با واقعيت مغايرت دارد ‌اين است كه ميزان سود شركت‌، معيار صحيحي براي بركناري يا ادامه فعاليت يك مديرعامل به شمار نمي‌رود. مطبوعات عامه‌پسند‌، ‌اين سوال را مطرح مي‌كنند «چگونه مديرعاملي كه ضرر مالي هنگفتي به شركت وارد كرده‌، همچنان مي‌تواند جايگاه خود را حفظ كند؟» به گفته «تايلر» علاوه‌بر ميزان سود‌، هيات مديره عوامل ديگري همچون نحوه گذراندن زمان يك مدير عامل‌، تغييرات سهم بازار در شركت‌، پروژه‌هاي جديد كاري كه ممكن است هنوز به كسب درآمد كمكي نكرده باشند را براي ارزيابي مدير عامل در نظر مي‌گيرند.

او مي افزايد توجه بيش از حد به ‌اين عوامل منطقي به نظر مي‌رسد، زيرا شايعه‌هاي زيادي پيرامون مبلغ سود وجود دارد از جمله اتهامات وارده به حسابداري و ساير عواملي كه از كنترل مدير عامل خارج است.

طبق گفته «تايلر» در حقيقت تاثير حذف هزينه دفاعي يك ميليارد دلاري در سود آوري شاخص S&P500 بسيار جزئي است. روي هم رفته حذف چنين هزينه‌اي‌، به دو دليل باعث افزايش سود‌دهي ۵ درصد در شاخص S&P500 مي‌شود. اول‌، حتي با وجود حضور هيات مديره جدي‌تر‌، مديران عامل بي‌لياقت پيش از بر كنار شدن مي‌توانند به شركت ضرر برسانند. دوم‌، اگر هيات مديره اغلب مديران اجرايي را اخراج كنند‌، هزينه‌هاي مستقيم در ارتباط با تغيير مديران ( تسويه حساب و مسائلي از‌اين قبيل) افزايش مي‌يابد. «تايلر» خاطر نشان مي‌كند احتمالا از زمان اخراج مديران بي‌كفايت شاهد ضرر مجدد خواهند بود. درحال حاضر كه اكثر هيات‌هاي مديره‌، طرفدار مديران فعال و پركار هستند تنها به دليل بد بودن و نه افتضاح بودن، مديران بيش از حد اخراج مي‌شوند. ‌اين بدين معني است كه به دليل تغييرات كارآيي عالي شركت‌، بسيار كم دستخوش تغييرات مي‌شود. سهامداران به منظور اخراج مديران عامل بايد هزينه هنگفتي بپردازند، زيرا يافتن جايگزين مناسبي براي مدير هزينه دارد‌، در ضمن سهامداران هميشه علاقه‌مند به اخراج مديرعامل بي‌تجربه و مهارت نيستند. يكي از مسائل پيچيده‌ايي كه هيات مديره با آن سر و كار دارد ‌اين است كه نمي‌توانند به طور مستقيم توانايي‌هاي مديران‌عامل را مشاهده كنند، اما به مرور زمان در ‌اين باره اطلاعاتي به‌دست مي‌آورند. هيات مديره پس از ارزيابي توانايي و قابليت‌هاي مدير تصميم مي‌گيرد كه او را نهايتا با مدير عامل جديد با توانايي‌هاي نامشخص جايگزين كند يا خير؟

«تايلر» مي‌گويد: «نتايج طرح پيشنهادي وي نكات مهمي را در اختيار برخي از اعضاي هيات مديره مي‌گذارد كه از طرف سهامداران خشمگين (به دليل پرداخت حقوق مدير اجرايي) تحت فشار هستند. به خصوص هيات مديره شركت‌هاي بزرگ‌تر كه ادعا مي‌كنند بيشتر از ساير شركت‌ها نسبت به بركناري مديران بي‌كفايت حساس هستند. (جايي كه هزينه دفاع نزديك به صفر مي‌باشد) اعضاي چنين هيات مديره‌اي مي‌توانند در برابر چنين خشمي با ارائه مدركي دال بر تعداد اخراج مديران در برابر سهامداران از خود دفاع كنند. همچنين استدلال كنند كه مديران اجرايي به ندرت اخراج مي‌شوند، زيرا زمان زيادي طول مي‌كشد تا به توانايي‌هاي مديران اجرايي پي‌ببرند و سهامداران هم بايد هزينه هنگفتي بپردازند.

مترجم: هوتسا عسكري نسب

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

فروش گل خشك و موفقيت در بازار

۵۷ بازديد ۰ نظر

فروش گل خشك و موفقيت در بازار

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

هاله گيوري

فروشگاه مايكلز، در شمال آمريكا به فروش لوازم هنري و دكوراسيون خانه مشغول است. ‌اين شركت در تجارت‌هاي خرده و عمده فروشي زيادي كه همگي توسط زنجيره مايكلز هدايت مي‌شود، فعاليت دارد و داراي ۸۵۰ مغازه در‌ايالات متحده و كانادا است.

مايكلز فروشگاه‌هاي آرون برادرز را اداره مي‌كند كه مجموعه ۱۶۵ زنجيره از مغازه‌ها است و خدمات ساخت قاب با چارچوب تعريف شده از سوي مشتريان را ارائه مي‌دهد، علاوه بر آن خود نيز قاب‌هاي ساخته شده دارد. مايكلز مجموعه‌اي از ۹ مغازه به نام‌ ريكالكشن كه فروشنده عكس‌هاي بريده كتاب‌ها است را نيز در زيرمجموعه خود دارد. همچنين مايكلز مالكيت شركت آرتيستي را نيز به‌عهده دارد كه توليدكننده قاب با سه نمايندگي در كاليفرنيا، تگزاس و كاروليناي شمالي است. آرتيستي به‌طور خصوصي به مايكلز و آرون برادرز كالا ارائه مي‌هد.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

كسب و كار مايكلز توسط تاجر جواني به نام مايكل دوپي خلق شد و در سال ۱۹۹۶ تنها پس از دو دهه از آغاز به كار توانست ۴۵۰امين فروشگاه لوازم هنري تزئيني خود را افتتاح كند. مايكل دوپي كار خود را از سال ۱۹۷۳ آغاز كرد و يكي از مغازه‌هاي گروه فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي بن فرانكلين را كه پدرش در آن كار مي‌كرد، براي فروش لوازم تزئيني و هنري تغيير كاربري داد و نام آن را مايكلز نهاد. مديريت‌اين فروشگاه به عهده پدرش، جيم دوپي بود و ‌اين تشكيلات اقتصادي دوپي نام گرفت.

تشكيلات دوپي براي مدت ده سال اداره امور زنجيره مايكلز را به‌عهده داشت. زماني كه مايكلز دوپي سكان هدايت را به دست گرفت، تجارت خانوادگي دوپي رو به توسعه نهاد و ۱۱ مغازه كوچك را در تگزاس راه‌اندازي نمود. اگرچه شركت شروع خوبي را داشت، ولي ده سالي كه جيم دوپي اداره شركت را به‌عهده داشت شركت كمترين موفقيت را داشت و در واقع گسترش و تبديل شركت به بزرگترين خرده فروش در نوع خود در‌ايالات متحده كاري بود كه صاحبان جديد شركت در سال ۱۹۸۳ آن را به انجام رساندند.‌ اين سال آغاز دوره وايلي در تاريخ مايكلز بود. دوره‌اي كه در طي آن مايكلز به خارج از آمريكا، به كانادا و پروتوريكو راه يافت.

در سال ۱۹۸۳ شركت دوپي به شركت پيپل رستورانتس كه توسط كارآفريني به نام دالاسي سام وايلي و برادرش

چالز وايلي هدايت مي‌شد، فروخته شد. در سال ۱۹۸۴ يك سال بعد از تصاحب شركت مايكلز، پيپيل رستورانتس آن شركت را به بهاي هر سهم ۵/۲ دلار به عموم مردم عرضه نمود و معاملات سهام در نزدك NASDAQ آغاز شد.

همزمان با تبديل به سهامي‌عام شدن شركت، سام وايلي به عنوان مديرعامل هدايت شركت را به‌عهده گرفت و برادرش نيز به عنوان عضو هيات مديره بر كرسي نشست. تحت مديريت وايلي‌ها، مايكلز به سرعت شروع به رشد كرد. در طول پنج سال اول مديريت بر شركت، وايلي‌ها بيش از ۱۰۰ميليون دلار براي تصاحب شركت‌ها و گشايش شعب جديد هزينه كردند.

در سال ۱۹۸۴ دوماه بعد از عرضه سهام، شركت مونتيل كه زنجيره‌اي از ۱۳ مغازه در آريزونا، كلورادو و مكزيكو بود، به تصاحب مايكلز درآمد و در طول هشت هفته سايز شركت دوبرابر شد. در سال ۱۹۸۵ تعداد ۶ خرده فروشي ديگر تصاحب شدند و در سال ۱۹۸۷ شركت موسكاتل كه ۲۸ مغازه خرده فروشي در كاليفرنيا داشت، تصاحب شد. دامنه وسيع محصولات كه شامل گل‌هاي ابريشمي‌و خشك، رنگ روغن، قاب عكس، هواپيما‌ها و كشتي‌هاي تزئيني، كارت تبريك و لوازم كادويي مي‌شد، باعث شد كه ‌اين مغازه‌ها مشتريان خود را داشته باشند. نزديك به ۹۰ درصد مشتريان مايكلز خانم‌ها هستند و ۲۵درصد آنها يكبار در هفته به مغازه مراجعه مي‌نمايند. در سال ۱۹۸۸ مايكلز بخشي از مالمارت را به نام هلن آرتس اند كرفتس تصاحب نمود.

در سال ۱۹۹۰ مايكلز براي‌ اينكه بتواند به فروشي معادل ۱ميليارد دلار دست يابد برنامه ريزي استراتژيكي را طراحي نمود. در سال ۱۹۹۲ در نيمه راه برنامه، خود شركت اقدام به گشايش ۳۵ مغازه نمود و مغازه‌هاي خرده فروشي به ۱۵۷ عدد رسيد كه هركدام بيش از ۳۰۰۰۰ كالاي هنري و تزئيني مختلف را مي‌فروختند و سالانه به‌طور ميانگين مبلغ ۳ميليون دلار فروش داشتند. سپس شركت، خدماتي را به محصولات خود افزود كه شامل طراحي تي شرت‌ها و تزئينات براي مراسم بود.

مغازه‌هايي كه در سال ۱۹۹۳ گشايش يافتند، به گسترش شركت كمك كردند و در‌ايالاتي نظير اوهايو، ويرجينيا، اوكلاهاما، واشنگتن و لاوا مغازه‌هايي گشوده شد و براي اولين‌بار ‌اين شركت پا را فراتر از مرزهاي آمريكا نهاد و دو شعبه در تورنتوي كانادا افتتاح كرد. استراتژي شركت گشايش شعب زياد بود، پيش از آنكه رقبا بتوانند وارد بازار شوند.

در سال ۱۹۹۴ تعداد ۳۲ شعبه به شركت اضافه شد و فروش شركت به ۹۹۵ ميليون دلار رسيد. در سال ۱۹۹۵ انتظار مي‌رفت كه ۵۵ مغازه جديد به زنجيره افزوده شود كه شامل واحدهايي در آلاسكا و پروتوريكو بود. در‌اين سال، شركت توانست به فروشي معادل ۱ميليارد دلار دست يابد. در سال ۱۹۹۶ فروش به ۴/۱ ميليارد دلار رسيد، البته در آن سال شركت ۳۲ ميليون دلار از دست داد. شركت خالي از وجه نقد بود و در همين زمان مايكل رولئو به عنوان مديرعامل وارد شركت شد. او در برخي اوراق قرضه سرمايه گذاري كرد، تا شركت را از بحران مالي نجات بخشد. در سال ۲۰۰۳ شركت شروع به فعاليت در عمده فروشي نمود و در سال ۲۰۰۴ به عنوان بزرگ‌ترين در صنعت خود مطرح شد. در عين حال ۸۴۰ فروشگاه خرده فروشي با برند مايكلز وجود داشت. در سال ۲۰۰۶ شركت بر‌اين اميد بود كه فروشي معادل ۵ ميليارد دلار داشته باشد و در سال ۲۰۰۹ تصميم گرفت ۱۰۰۰ مغازه جديد را افتتاح كند.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

واقعيت‌هاي راه‌اندازي كا‌في‌شاپ

۲۷۴ بازديد ۰ نظر

واقعيت‌هاي راه‌اندازي كا‌في‌شاپ

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: www.businessweek.com

جك ويلسون مي‌گويد: «من يك برنامه كاري براي راه‌اندازي يك كافي شاپ نوشته‌ام و آن را به يك مقام عالي رتبه در شهر نشان داده‌ام، ولي او سود حاصله را خيلي كم برآورد كرده است.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

اين نوع كار رويا و اشتياق من بوده و اعتقاد دارم نكته كليدي در اين حرفه موقعيت مكاني آن است. لطفا براي آگاهي من به برخي از پارامتر‌هايي كه تاكيد بر آنها‌، مي‌تواند باعث بهتر شدن اين طرح كار شود اشاره كنيد.» پاسخ: «شورواشتياق به انجام يك كار هرگز نمي‌تواند در يك صنعت دشوار جايگزين يك طرح كسب و كاردقيق و انتظارات واقع‌گرايانه شود.»اگر زير بناي طرح كار شما از نظرمالي توجيه‌پذيرنباشد‌، احتمال پيشرفت آن كم است. يك برنامه كامل يا حتي پيدا كردن يك موقعيت مكاني خوب نيز نمي‌تواند باعث حفظ كسب و كاري شود كه درآمد حاصل از آن نمي‌تواند هزينه‌ها را پوشش دهد و بنابراين به سود دهي نيز نمي‌رسد. اولين مشكلي كه در بيشتر مناطق براي راه‌اندازي يك كافي شاپ مستقل با آن مواجه مي‌شويم، رقابت با شركت‌هاي زنجيره‌اي‌ بزرگ نظير «استار باكس» و «پيتز كافي» است كه مشترياني به شدت وفادار دارند.دومين مشكل اين است كه كالاهاي اين‌چنيني كه به طورميانگين قيمت پاييني دارند (يك فنجان قهوه بين ۵۰/۲ تا ۴ دلار است) داراي محدوديت زماني در فروش نيز هستند. طبق نتايج به دست آمده بيش از ۹۰ درصد از مردم آمريكا چاي يا قهوه خود را قبل از ساعت ۱۱صبح مي‌خرند. ساعت كاري شما از ۶ تا ۱۱صبح است كه ساعات ازدحام آن بين ساعت ۷تا ۸ مي‌باشد و اگر شما در اين زمان پرسنل كافي براي جوابگويي به مشتريان نداشته باشيد سبب ازدحام شده و اين خود موجبات نارضايتي مشتريان را فراهم مي‌كند و موجب عدم بازگشت مشتريان مي‌شود و اگر با ازدياد كارمند روبه‌رو باشيد، هزينه حقوق كارمندان زيان بار خواهد بود، چرا كه كار شما ساعت ۱۱ پايان مي‌پذيرد. كافي شاپ‌هاي مستقل براي افزايش درآمد خود غذاهاي پختني نظير ساندويچ‌، اسنك و سالاد را نيز به ليست غذاي خود مي‌افزايند. همچنين ميزباني مناسبت‌هاي خاص در ساعات بعدازظهر مانند مراسم موسيقي براي آماتورها يا مراسم جمع‌آوري اعانه براي خيريه‌ها اين امكان را فراهم مي‌كند كه ساعات كاري مفيد افزايش پيدا كند.

 

دوباره برنامه‌ريزي كنيد

و حالا با توجه به تجربيات يك فرد حرفه‌اي‌ دوباره به برنامه كسب‌وكار خود نگاه كنيد و يك طرح واقع‌بينانه براي دادوستد و درآمد خود تهيه كنيد. شما بايد با بازديد از كاررقيبان خود به ميزان درآمد و نحوه دادوستد آنها پي ببريد و اين كه چگونه آنها توانستند كار خود را بر اساس مشتريان زياد پايه‌ريزي كنند؟ آيا آنها مكاني را براي اين كه مشتريان بتوانند در آن جا خودرو خود را پارك كنند و اسنك و قهوه خود را در ماشين صرف كنند، فراهم كرده‌اند؟ و وجه تمايز شما از رقبا چيست؟مخارج طرح خود را جمع‌بندي كنيد و مطمئن باشيد مواردي را كه معمولا كم اهميت تلقي مي‌شوند مانند حق بيمه و ماليات را در بر گرفته باشد‌. فراموش نكنيد در كافي‌شاپ بايد محصولات لبني در انبار ذخيره و نگهداري شود كه اين كالا‌ها گران و فاسد شدني هستند.

در اولين بازرسي‌ها براي محل كافي‌شاپ در منطقه بايد به هزينه اجاره و كرايه آن توجه لازم شود و اگر چنانچه به بازسازي احتياج داشته باشد هزينه‌هاي آن نيز منظور گردد. در بسياري از مواقع مكان‌هاي مناسب براي اين مشاغل بسيار گران هستند و حتما بايد توجه شود كه محل شما داراي پاركينگ باشد و همچنين دسترسي به آن جا مشكل نباشد.

حالا هزينه‌هاي مواد خوراكي و نيروي كار خود را در مقايسه با ميزان دريافتي مورد انتظار قرار دهيد و محاسبه كنيد بعد از چه مدت مي‌توانيد هزينه‌هاي خود را پوشش دهيد و به سودآوري خواهيد رسيد؟اگر در همين مرحله نتايج نااميدكننده‌اي به دست آورديد‌، اين مي‌تواند براي شما نوعي هشدار باشد. البته ممكن است آنچه مشكل آفرين شده نه برنامه شما كه واقعيت كسب و كار باشد.

 

مترجم: پريسا حبيبي

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

باسابقه‌ترين خودروساز ژاپن

۲۶۶ بازديد ۰ نظر

باسابقه‌ترين خودروساز ژاپن

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

كوشان غلامي

سوبارو يكي از شركت‌هاي بزرگ خودروسازي كشور ژاپن و زيرمجموعه شركت FHI است. سوبارو در زبان ژاپني به معني يكي كردن و گردآوردن دور هم است. نشان ‌اين خودروساز، اشاره به گروه شش تايي ستارگان خوشه پروين در صور فلكي دارد كه در زبان ژاپني به نام موتسورا بوش خوانده مي‌شود. لوگوي شركت مجموعه‌اي از شش ستاره است كه بزرگ‌ترين آن FHI و پنج ستاره ديگر نماد شركت‌هاي تابعه آن هستند.

عمده شهرت سوبارو به خاطر موتور باكسر (Boxer Engine) آن است كه در اكثر خودروهاي خود از جمله خودروهاي دو ديفرانسيل از آن استفاده مي‌كند. سوبارو همچنين در مدل‌هاي سفارشي خود نظير «ايمپرزا» (Impreza) از موتور توربو شارژ بهره مي‌برد.‌اين مدل بيشتر در مسابقات اتومبيلراني و خصوصا رالي به كار گرفته مي‌شود.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

سوبارو اولين كارخانه ژاپني توليد كننده خودرو است. فعاليت‌هاي‌ اين شركت در سال ۱۹۱۷ آغاز شد. در آن زمان «چيكوهي ناكاجيما» يك آزمايشگاه تحقيقات هواپيمايي تاسيس كرد كه بعدها در سال ۱۹۳۲ ‌به نام شركت هواپيمايي ناكاجيما و به عنوان اولين شركت ساخت هواپيما در ژاپن شناخته شد.‌اين كارخانه در طول جنگ جهاني دوم انواع هواپيماهاي جنگي را توليد كرد.

در سال ۱۹۴۶ و همزمان با پايان جنگ جهاني دوم شركت هوايي ناكاجيما مجددا تغيير ساختار داد و به «شركت موتور فوجي» تبديل شد، سپس در سال ۱۹۵۰‌ اين شركت به ۱۲ شركت كوچك تقسيم گرديد و بعد از چند سال، با ادغام دوباره چهار شركت بزرگ‌ اين مجموعه، صنايع سنگين فوجي شكل گرفت.

پس از ‌اين ادغام، «كنجي كيتا» مدير اجرايي مجموعه در آن زمان، تصميم گرفت كه با احياي كارخانه ناكاجيما مجددا به صنعت خودروسازي وارد شود. نام‌هاي متعددي براي ‌اين كارخانه پيشنهاد شد، ولي او نام‌ اين كارخانه را سوبارو نهاد كه در اصل «سومارو» تلفظ مي‌شد و به معناي با هم بودن يا پيوند بود و بدين ترتيب شركت خودروسازي سوبارو به وجود آمد.

اولين خودروي سوبارو به نام «سوبارو ۱۵۰۰» در سال ۱۹۵۵ توليد شد. در سال ۱۹۶۸ شركت نيسان ۲۰ درصد از سهام شركت سوبارو را خريداري كرد و از سهامداران عمده شركت شد. شركت سوبارو خودروهاي معروف و زيادي را توليد و عرضه كرد كه اغلب‌اين خودروهاي لوكس به آمريكا صادر و با استقبال خوبي هم مواجه شد.

در دهه ۱۹۷۰ اين كمپاني تصميم گرفت خط توليد خود را گسترش داده و علاوه بر خودروهاي كوچك مانند «كي» و «سامبار»، اتومبيل‌هاي بزرگتري از جمله «لئون» توليد كند. در سال ۱۹۸۹ با معرفي خودرو «لگاسي» موفقيت بزرگي در فروش‌اين شركت حاصل گرديد كه مسير شركت را تغيير داد.

موتورهاي باكسر سوبارو در سال ۱۹۷۲ معرفي شد و تا سال ۱۹۹۶ در اكثر بازارهاي اتومبيل به عنوان موتور استاندارد خودروهاي سبك و متوسط مورد استفاده قرار گرفت.

شركت سوبارو همچنين داراي تيم‌هاي ورزشي متعددي در مسابقات رالي بود و خودروهاي زيادي را نيز به‌اين مسابقات روانه كرد. خودروهايي مثل RXTURBO، RX-SRX و SEDAN DL كه در سال‌هاي ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۹ مقام‌هاي متعددي را در مسابقات رالي جهاني از آن خود كردند.

خودروهاي ورزشي سوبارو تا آنجا شهرت يافتند كه تيم رالي انگليس با خودروهاي سوبارو توانست به موفقيت زيادي برسد. پس از آن تيم‌هاي رالي‌ايتاليا و آمريكا نيز از خودروهاي سريع سوبارو بهره گرفته و توانستند با آنها به موفقيت برسند.

شركت سوبارو در ارائه خودروهاي پيشرفته و تكنولوژي‌هاي مدرن مثل اتوبوس‌هايي با شبكه كنترل يكپارچه و پيشرفته (CAN) در بازارهاي آمريكا و كانادا شهرت داشت.‌ اين شركت با استفاده از آلومينيوم در موتور و ديگر قسمت‌هاي خودروهاي توليدي خود و رعايت تمام استانداردهاي زيست محيطي و چرخه بازيافت در توليد خودرو، توانست در سال ۲۰۰۶ جايزه زيست محيطي آمريكا را دريافت كند.

در آن سال سوبارو يك سري خودروهاي برقي و الكتريكي نيز به بازار عرضه كرد. همچنين محصولات مشتركي با شركت‌هاي معروف مانند تويوتا نيز عرضه كرد كه شامل «كوپه دو در»‌ و FT-85 بود. در حال حاضر نيز شركت سوبارو از خودروسازان موفق در ژاپن و دنيا محسوب مي‌شود و اتومبيل‌هاي معروف و باكيفيتي را به بازارهاي جهاني عرضه مي‌كند.

FHI كه سازنده خودروي سوبارو است با داشتن بيش از ۱۵ هزار كارمند در سراسر جهان، در سال ۲۰۱۰ درآمدي بالغ بر ۱۴۲۸ ميليارد ين داشته است. ‌اين كمپاني هم‌اكنون شريك تجاري شركت تويوتا است و تويوتا ۵/۱۶ درصد از سهام آن را در اختيار دارد.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

كمك متقابل يك شركت و مشتريانش در زمان بحران

۴۱ بازديد ۰ نظر

كمك متقابل يك شركت و مشتريانش در زمان بحران

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

همه در جهان از بازي حرف مي‌زنند. انسان‌هاي بسياري به بازي علاقه دارند. اما دني وگمن هيچ علاقه‌اي به حرف‌زدن درباره بازي ندارد. او واقعا بازي مي‌كند. دني وگمن اهل حرف نيست. او يك عملگرا است.

دني مديريت يكي از با كيفيت‌ترين خواربارفروشي‌هاي زنجيره‌اي در آمريكا و جهان را برعهده دارد. شايد بارها دني وگمن را در خيابان ديده باشيد؛ اما اصلا او را نشناخته باشيد. او معمولا به مغازه‌هايش سر مي‌زند، با كارمندانش تعامل دارد و بازخورد مشتريانش را از نزديك مي‌بيند.

دني مي‌گويد: «زماني را كه اين كسب و كار را به راه انداختم به خوبي به خاطر دارم. ابتدا در بخش توليد و سپس در بخش تغذيه مشغول به كار شدم. بعد وارد بخش مربوط به گوشت شدم، يعني من را به قصابي بزرگ شركت منتقل كردند. تا آن زمان از اهميت مشتري و ارائه پيش‌پرداخت به وي اطلاعي نداشتم. آنچه آموختم خدمت بود. اما معناي خدمت چيست؟ اولين معناي خدمت به مشتري اين است كه به صورت گروهي كار كنيد و مشتري را نيز بخشي از گروه خود بدانيد.»

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

دني در اوايل دهه ۶۰ به دنياي اقتصاد وارد مي‌شود. او ابتدا نزد پدرش مشغول به كار مي‌شود. دني آن دوران خيلي تحت تاثير رييس‌جمهور وقت آمريكا يعني جان اف كندي بود. به باور دني، كندي به نور راهنماي مسيرش بدل شده بود. او از آن دوران خاطرات زيادي را به ياد مي‌آورد و مي‌گويد: «خيلي جوان بودم. آن دوران هنوز به دبيرستان مي‌رفتم. كندي رييس‌جمهور كشورمان بود. به خودم مي‌گفتم كه قرار است چه كاري را در آينده بر عهده بگيرم. از خودم مي‌پرسيدم كه قرار است با زندگي‌ام چه كنم.» كندي مي‌گفت: «از خودمان نپرسيم كه آمريكا قرار است براي شما چه كاري انجام دهد. به خودمان بگوييم كه شما چه كاري قرار است براي آمريكا انجام دهيد.» اين حرف‌هاي كندي باورنكردني بودند و به درون‌مايه زندگي‌ام بدل شدند. آن زمان خيلي جوان بودم؛ اما دوست داشتم كاري براي كشورم انجام بدهم. مي‌خواستم زندگي را براي ديگران بهتر كنم. در واقع، قصد داشتم به هم‌وطنانم ياري برسانم. عمل‌هاي دني وگمن بيش از حرف‌هايش بر همگان تاثير گذاشته‌اند. او با عمل‌هايش حرف مي‌زند. صداي عمل‌هاي او از صداي هر فريادي بلندتر است.

دني در خانواده‌اي به دنيا مي‌آمد كه سابقه‌اي بلند در صنعت غذا داشت. پدر او يعني رابرت وگمن يكي از پيشگامان صنعت گوشت محسوب مي‌شود. دني در سال ۱۹۵۰ يعني تنها در ۳۱ سالگي مسووليت اداره امور اقتصادي خانواده را برعهده مي‌گيرد. خانواده به تدريج با مديريت دني به موفقيت‌هاي زيادي دست مي‌يابد. اولين اتفاق مهم رشد و توسعه عظيم خانواده است. كار به جايي مي‌كشد كه وال استريت ژورنال در صفحه اول خود در سال ۱۹۹۴ مي‌نويسد: «به نظر مي‌رسد شركت وگمن‌ها هم‌اكنون بزرگ‌ترين و بهترين فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي غذا را در آمريكا و شايد هم در جهان اداره كنند.»

شركت اولين بار در نيويورك تاسيس مي‌شود. اما دني موفق مي‌شود پس از فوت پدرش روز به روز فعاليت‌هاي آن را گسترش دهد. به تدريج شركت «وگمن‌ها» از مرزهاي نيويورك گذر مي‌كند. بسياري در آن زمان اين عمل را اشتباه مي‌دانستند. خيلي از تحليلگران معتقد بودند كه خروج از نيويورك به معناي شكست تجاري خانواده وگمن است؛ اما دني وگمن نشان مي‌دهد كه همه در اشتباه بودند. موفقيت‌هاي چشمگير او گواهي بر اين ادعا است.

بخشي از موفقيت‌هاي شركت را مي‌توان به پرسه‌زني‌ها و پياده‌روي‌هاي آقاي وگمن نسبت داد. او هميشه تقريبا به همه فروشگاه‌هايش سرك مي‌كشد. دني حرف جالبي مي‌زند: «اگر از ويولن استفاده نشود، اگر از اين سازِ زيبا و خوش‌آهنگ صدايي خارج نشود، هيچ معنايي ندارد. اگر ويولن صدا نداشته باشد چيزي بيشتر از چوب و سيم نيست. به درد هيچ كاري نمي‌خورد. كاري كه ما در شركت‌مان انجام داديم نيز به همين نحو بود. همه فروشگاه داشتند. همه مواد غذايي مي‌فروشند. اما اين ما بوديم كه به فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي معناي تازه‌اي داديم. محصولات ما بهترين صدا براي عمل‌هاي ما بودند. زياد حرف زديم. چندان تبليغ نكرديم. ما فقط كارمان را به بهترين نحو انجام داديم.» فروشگاه‌هاي وگمن هميشه پر از ميوه‌ها و سبزيجات تازه هستند. بخش عظيمي از خريد شركت «وگمن‌ها» از پرورش‌دهندگان محلي ميوه و سبزي است. او مستقيما با آنها تماس مي‌گيرد، از آنها حمايت مي‌كند و محصولات‌شان را با قيمتي خوب مي‌خرد. بخشي از موفقيت وگمن‌ها شايد همين نزديكي با منابع كاري‌اش باشد. او هم رابطه خوبي با فروشندگان دارد و هم رابطه‌اي خوب با خريداران.

اكثر خواربارفروشي‌ها «پنير» را در سبد فروش‌شان قرار مي‌دهند. نكته جالب اين است كه مغازه‌هاي زنجيره‌اي وگمن‌ها بيش از ۵۰۰ نوع پنير از سرتاسر جهان را به مشتريان‌اش عرضه مي‌كند. اين تنوع در يك محصول واقعا بي‌نظير است. ما داريم اينجا از پنير حرف مي‌زنيم، اما شما مي‌توانيد اين ايده را درباره اكثر محصولات وگمن‌ها تصور كنيد. خارق‌العاده نيست؟ يكي ديگر از محصولات مشهور فروشگاه‌هاي وگمن «شير» است. شركت وگمن‌ها شير روزانه‌اش را به صورت روزانه و به طور مستقيم از گاوها تهيه مي‌كند. شير تازه و روزانه ايتاليايي يكي از روزمره‌ترين و محبوب‌ترين محصولات اين شركت است.

دني مي‌گويد: «با افرادي تماس گرفتيم كه علاقه زيادي به مواد غذايي دارند. در واقع بخشي از مشتريان خود را به همكاران هميشگي شركت‌مان بدل كرديم. آنها كساني هستند كه علاقه و توجه زيادي به انواع متنوع غذا دارد. آنچه در اين دسته از مشتريان براي ما اهميت زيادي داشت ذائقه و سليقه غذايي آنها بود. براي مثال، بسياري از آنها پنيرِ جا افتاده و سفت را به پنير آبدار و نرم ترجيح مي‌دادند.»

واقعيت مسلم اين است كه انرژي زيادي در فضاي شركت وگمن‌ها حضور دارد. اگر حتي فقط يك بار به شركت، به مغازه‌ها، يا به ساختمان‌هايش سر بزنيد اين حس را خواهيد داشت. تفاوت بين وگمن‌ها و ديگر خواربارفروشي‌ها بسيار ملموس‌تر از آن است كه انكار بتوان كرد. كارمندان فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي وگمن‌ها نيز خصوصيت‌هاي مردمي دارند. آنها به بهترين نحو در خدمت ذهن مشتري و خواست‌هاي او هستند. اگر براي خريد به اين فروشگاه‌ها برويد، مي‌بينيد كه مساله فقط بر سر كسب درآمد و فروش محصول نيست. آنچه بيش از همه اهميت دارد خود مشتري است. اين گفته تاكنون براي دني وگمن يك شعار نبوده است. خودش هرگز چنين جمله‌اي را به زبان نياورده است. اما عمل او و فعاليت‌هاي مجموعه تحت مديريت‌اش اين ادعا را ثابت مي‌كند. مجله «فورچون» در سال ۲۰۰۵ شركت دني وگمن را به عنوان بهترين شركت انتخاب مي‌كند. از سال ۱۹۹۸ به بعد شركت او جزو ده شركت برتر در زمينه مواد غذايي محسوب مي‌شود. به قول خودش «اگر كارمندان و مشتريان ما راضي و شاد باشند، هر كاري براي ما و خودشان انجام مي‌دهند. موفقيت يك شركت متعلق به رييس‌اش نيست. اين موفقيت متعلق به همه كساني است كه خودشان را بخشي از آن شركت مي‌دانند.»

رده‌بندي برترين شركت‌ها در آمريكا دو معيار اساسي دارد: اول، سياست‌هاي اقتصادي هر شركت و دوم، عقايد كارمندان شركت. شركت وگمن‌ها نود درصد امتياز از بخش اول و هفتاد درصد امتياز از بخش دوم كسب كرد. خود دني وگمن مي‌گويد: «مثلا وقتي يك مشتري با بي‌ادبي با شما برخورد مي‌كند، نبايد همچون او بي‌ادبانه پاسخ بدهيد. نبايد به دنبال تلافي باشيد. نبايد به خودتان بگوييد كه ديگر به اين مشتري خدمات نخواهم داد. رفتار در يك شركت بزرگ بايد با رفتار در خانه يا خيابان فرق داشته باشد. شما بايد خودتان را تغيير دهيد. بايد در عوض لبخند بزنيد. اين همان چيزي است كه هر مدير موفق بايد خوب به ذهن بسپارد. به نظر مي‌رسد اين نكته را همه بدانند، اما در واقع كسي به آن عمل نمي‌كند. بعدا حتي خواهيد ديد كه همين مشتري پرخاشگر و بي‌ادب نيز تغيير خواهد كرد و به بخشي از شركت شما بدل خواهد شد.»

دني وگمن كارهاي خيرخواهانه زيادي نيز انجام داده است: كمك به خانواده‌هاي بي‌سرپرست، جمع‌آوري دانشجويان بيكار، گردآوري معتادان مواد مخدر و ياري به آنها و خانواده‌شان. او مي‌گويد: «اين كار احساس اميد و زندگي را در اين انسان‌ها زنده مي‌كند. كار فقط پول نيست. پول تنها وسيله خوشبختي نيست. كمك به انسان‌ها بزرگ‌ترين خوشبختي و نور زندگي من است. كار براي من و شركتم يعني اميد، زندگي و انسان‌دوستي. ما نزديك به ۱۰۰ نفر از اين انسان‌هاي نيازمند را تحت پوشش خود قرار داديم. ما مي‌خواهيم اميد را به زندگي آنها بازگردانيم. اگر اميد به زندگي اين نيازمندان بازگردد، اميد به زندگي ما نيز بازگشته است.»

اما يادمان نرود اشاره كنيم كه شركت «وگمن‌ها» نزديك به ۳۸ هزار كارمند در ۷۳ فروشگاه زنجيره‌اي دارد و در يك سال نزديك به ۵۰۰۰ ميليارد دلار فروش داشته است. سال ۲۰۰۸ يعني همان سال بحران، ركود و سقوط اقتصادي در جهان را حتما خوب به خاطر داريد. در بخش بعدي دني به ما مي‌گويد كه چه كاري كرده است.

 

«بزرگ‌ترين اشتباه دني وگمن به زبان خودش»

ماه مه سر رسيده بود. قيمت گاز داشت بالا مي‌رفت. در نتيجه قيمت غذا نيز افزايش پيدا كرد، چون در آن زمان نسبت تنگاتنگي بين صنعت سوخت و صنعت غذايي برقرار بود. به كمبود غله دچار شديم. اوضاع داشت رفته رفته براي ما، مشتريان‌مان و كارمندان‌مان سخت و سخت‌تر مي‌شد. قضيه خيلي ساده است: كارمندان و مشتريان ما براي ارتباط با ما و رسيدن به فروشگاه‌هاي ما مسيري را رانندگي مي‌كردند. همه مي‌دانيم كه امروزه سوخت اكثر ماشين‌ها در آمريكا از گاز است. ضمنا، مشتريان ما بايد علاوه بر هزينه سوخت، براي خريدن مواد غذايي نيز هزينه پرداخت مي‌كردند.

پس تصميم گرفتيم براي دو ماه قيمت مواد غذايي‌مان را با ۱۰ درصد تخفيف به فروش برسانيم. آنها مي‌توانستند كارت‌هايي را در زمان خريد از ما دريافت كنند و براي خريدهاي بعدي از آن كارت استفاده كنند. اين كارت‌ها نشان مي‌دادند كه مشتري با ۱۰ درصد تخفيف خريد كرده است و از كارتش مي‌تواند براي خريدهاي با تخفيف بعدي هم استفاده كند. در نتيجه، مشتريان ما مي‌توانستند صرفه‌جويي كنند.

به هزينه‌اي كه كل شركت بايد براي اين برنامه بپردازد دقت نكرديم. به خودمان گفتيم: «بايد به مردم كمك كنيم. شرايط اقتصادي آنها مناسب نيست. آنها به ما كمك كرده‌اند تا به شركت معتبري بدل شويم. اكنون نوبت ماست تا از آنها دستگيري كنيم».

اگر يك شركت سهامي عام بوديم احتمالا به خودمان مي‌گفتيم: «اوه! مي‌توانيم اين ايده را پس از پايان سال عملي كنيم. مي‌توانيم تا پايان سال به قدر كافي پول پس‌انداز كنيم. بايد ابتدا به فكر بودجه خودمان باشيم». اما همه هدفمان اين بود كه كارمندان و مشتريان خود را تنها نگذاريم. قيمت‌ها را كاهش داديم. نزديك به ۱۲ ميليون دلار هزينه پس داديم. در ژانويه ۲۰۰۹ مجموعا نزديك به ۱۵ ميليون دلار از قيمت‌هاي مواد غذايي‌مان كم كرديم. هيچ شركتي دست به چنين كاهشي در قيمت مواد غذايي‌اش نزد.

اگر يك شركت سهامي عام بوديم حتما اخراج مي‌شدم. اما ما به كارمان اطمينان داشتيم. مي‌دانستيم حتي اگر شكست بخوريم و زيان بدهيم، نزد كارمندان و مشتريان‌مان سربلند خواهيم شد. پس اين كار را كرديم. ضررش را متحمل شديم. گرچه اين اتفاق را همه اشتباه ما مي‌دانستند اما در نهايت به هدف‌مان رسيديم. در انتهاي سال ۲۰۰۹ شركت‌مان به بزرگ‌ترين سود از زمان تأسيس‌اش رسيد. همه ضررها جبران شده بود.

ما در روزهاي بحران به مردم كمك كرده بوديم و پس از بحران اين مردم بودند كه از ما حمايت كردند. شركت‌هاي ديگر نيز رفته رفته قيمت‌ها را كاهش دادند، اما ما بوديم كه پيش از همه شركت‌ها اين كار را كرديم. پس مردم نيز بيش از شركت‌هاي ديگر به ما اطمينان كردند. آنها حس كردند كه واقعا بخشي از شركت هستند.

 

«درباره دني وگمن»

دني وگمن، رياست «شركت فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي وگمن‌ها» را برعهده دارد. ساختمان مركزي اين شركت در روچستر واقع در نيويورك است. دني فارغ‌التحصيل اقتصاد از دانشگاه هاروارد است.

او يكي از اعضاي اصلي «موسسه بازاريابي غذايي» در آمريكا محسوب مي‌شود و اخيرا به مديريت «گروه ايمني غذايي» منصوب شده است. بنا بر آمارهاي منتشرشده، شركت او در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۴۸۰۰ ميليارد دلار فروش سالانه داشت و در سال گذشته به عنوان يكي از ۱۰۰ شركت برتر آمريكايي انتخاب شد كه در راستاي كمك به بهبود و پيشرفت روزافزون اقتصاد اين كشور خدمت مي‌كنند. هم‌اكنون «فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي وگمن‌ها» اقدام به گسترش فعاليت‌اش در سطح جهاني زده است. دني وگمن قصد دارد تا خدمات خود را با رشد و توسعه روزافزون شركتش در آمريكا به سرتاسر جهان نيز اشاعه دهد.

مترجم: سيمين راد

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

قصه توليد از دريل تا لوازم باغباني

۳۱۷ بازديد ۰ نظر

قصه توليد از دريل تا لوازم باغباني

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

هاله گيوري

بلك اند دكر در بازار لوازم برقي و لوازم يدكي در‌ايالات متحده پيشرو است و بيشترين نوآوري را در زمان‌هاي پس از جنگ جهاني دوم داشته است. اصلي‌ترين برندهاي لوازم‌خانگي‌اين شركت بلك اند دكر و ديوالت است.

‌اين شركت همچنين يكي از مهم‌ترين شركت‌هاي توليد لوازم چمنزني و باغباني برقي، قفل‌هاي‌ايمني(تحت نام‌هاي ويكست، بالدوين و ويسر)، محصولات تزئيني و عمومي(تحت نام بالدوين) و سيستم‌هاي مونتاژ(تحت نام امهارت) مي‌باشد. محصولات بلك اند دكرB&D در بيش از ۱۰۰ كشور فروخته مي‌شوند و در ۳۶ كارخانه توليد مي‌شوند كه ۱۸كارخانه در‌ايالات متحده واقع است و ۱۸ كارخانه در كشورهاي ديگر نظير برزيل، چين، جمهوري چك، آلمان،‌ايتاليا، ژاپن، مكزيك و بريتانيا.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

«آلونزو جي. دكر» و «اس. دوكان بلك» كه هر دو مهندسان طراحي صنعتي بودند، بلك اند دكر را در سپتامبر ۱۹۱۰ راه‌اندازي نمودند. با ۶۰۰ دلاري كه از فروش ماشين دست‌دوم بلك به دست آمد و مقدار ۱۲۰۰ دلار وام، آنها مغازه‌اي را براي فروش ماشين‌آلات، در مركز خريدي واقع در بالتيمور در‌ايالت مريلند اجاره كردند و بلك مديرعامل شد. در اولين سال آنها براي توليد ماشين آلاتي قرارداد مي‌بستند كه قبلا توسط شركت‌هاي ديگر توليد شده بود و به فروش مي رسيد.

در سال ۱۹۱۶ بلك اند دكر، خود شروع به ساخت لوازم برقي نمود. لوازم برقي توليد آلمان كه در آن زمان در دسترس بود، سنگين و استفاده از آنها سخت بود به همين دليل بازار خوبي نداشتند. B&D موتور الكتريكي توليد نمود كه با جريان برق مستقيم و متناوب كار مي‌كرد. اولين دستگاه نوآوري‌هاي زيادي داشت و دريلي قابل حمل با قطر مته ۵/۰‌اينچ بود كه سوئيچ مورد استفاده در آن از آن پس در همه نمونه‌هاي ديگر به كار گرفته شد. وزن‌اين دريل در مقايسه با ساير نمونه‌هاي موجود در بازار سبك بود و با قيمت ۲۳۰دلار فروخته مي‌شد. در سال ۱۹۱۷ شركت به دليل طراحي‌اين سوئيچ جايزه دريافت كرد و‌اين طراحي به نام شركت به ثبت رسيد. در سال ۱۹۱۸ فروش به يك ميليون دلار رسيد. پس از جنگ جهاني اول لوازم الكتريكي قابل حمل بيشتري نظير پيچ‌گوشتي، آسياب و دريل با قطرهاي متفاوت به بازار معرفي شدند. كارخانه‌‌هايي هم براي توليد در توسان ساخته شد و براي‌اينكه شركت بتواند از عهده پاسخ به نيازها برآيد،‌اين بخش را تا سال ۱۹۲۷ سه‌بار توسعه داد.

بلك اند دكر از نيروي كار پرتواني برخوردار بود كه محصولات را براساس نياز مشتريان توليد مي‌كردند. اولين دفتر خدمات پس از فروش شركت در سال ۱۹۱۸ در نيويورك تاسيس شد. همچنين كلاس‌هاي آموزشي براي توزيع‌كنندگان برگزار مي‌شد كه روش‌هاي استفاده از وسايل و روش‌هاي فروش را به آنها آموزش مي‌داد.

با موفقيت‌هاي اوليه دامنه توليد B&D به خارج از مرزهاي آمريكا گسترش يافت و كانادا اولين كشوري بود كه در سال ۱۹۲۲ در آن توليد محصولات آغاز شد. سه سال بعد در لندن زيرمجموعه‌هايي راه اندازي شد. در سال ۱۹۲۹ شعبه‌اي در استراليا تاسيس شد و در سال ۱۹۳۹ لندن پذيراي توليد محصولات B&D شد.

سپس B&D شروع به افزايش قدرت خود از طريق تصاحب ديگر شركت‌ها نمود. در سال ۱۹۲۶ شركت «مارشك‌ايندياناپليس» كه توليدكننده انواع آسياب بود تصاحب شد، دو سال بعد «ون دورن الكتريك اوهايو» تصاحب شد و در سال ۱۹۲۷ سهام شركت عرضه عمومي شد. اما‌اين شركت هم مثل ساير شركت‌ها در بحران مالي سال ۱۹۳۶ وضعيت نامناسبي پيدا كرد. به‌رغم اخراج تعداد زيادي از كارگران كه پسر دكر هم جزو آنها بود باز هم شركت به سوي ورشكستگي رفت، اما برخي كارگران با وجود‌اينكه شركت نمي‌توانست پولي به آنها پرداخت نمايد به دليل وفاداري خود شروع به كار كردند و مقدار سرمايه‌گذاري خارجي باعث به حركت درآمدن چرخ‌هاي شركت شد و شركت توليد محصولات جديد را آغاز نمود. زماني كه آمريكا وارد جنگ جهاني دوم شد، B&D توليد برخي لوازم مانند فيوز را كه مورد نياز جنگ بود به محصولات خود افزود. در سال ۱۹۴۶ اولين سري لوازم برقي كه لوازم مورد نياز در خانه شامل بسته‌اي از مته‌هاي مختلف براي دريل و لوازم جانبي بود و قيمت كمي داشت، به بازار عرضه شد. در سال ۱۹۴۹ لوازم ديگري مانند اره‌هاي گرد به‌اين سبد محصول اضافه شد. شركت براي استفاده‌كنندگان حرفه‌اي از محصولات نيز بازاريابي خاصي داشت.

در دهه‌هاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شركت به گسترش فعاليت‌هاي خارجي خود كه در دهه ۱۹۲۰ آغاز شده بود پرداخت. با‌اينكه افراد در شركت تغيير كرده بودند ولي مديريت اصلي توسط خانواده‌هاي بلك و دكر در‌اين دو دهه انجام مي‌شد. در سال ۱۹۶۰ پسر دكر به نام آلوزون مديرعامل شركت شد.

در دهه ۱۹۵۰ شركت تنها ۲۰درصد از سهم بازار را داشت پس تصميم گرفت كه محصولات جديد توليد نمايد، به همين منظور در سال ۱۹۵۹ شركت مسترنيوماتيك تولز اوهايو كه ابزار بادي قابل حمل توليد مي‌كرد تصاحب شد. در‌اين دهه شركت توليد محصولات باغباني را هم به سبد محصولات خود افزود و اولين دستگاه چمنزني برقي در سال ۱۹۶۶ به بازار معرفي شد. فروش در سال ۱۹۶۴ به رقم ۱۰۰ ميليون دلار، در سال ۱۹۶۹ به رقم ۲۰۰ ميليون دلار و در سال ۱۹۷۴ به رقم ۵۰۰ ميليون دلار رسيد و براي پاسخگويي به نيازها، دو كارخانه جديد در شمال كاليفرنيا و تورنتو راه‌اندازي شد.

در سال ۱۹۷۵ آلوزون دكر بازنشسته شد و فرانسيس لوزير به عنوان مديرعامل انتخاب گرديد. در سال ۱۹۸۳ مديرعامل تغيير كرد و فردي به نام لوراني فرلي با هدف جهاني سازي وارد شركت شد. او كارخانه‌هايي را در كشورهاي مختلف تعطيل نمود و در سال ۱۹۸۵ تغيير ساختار سازماني انجام شد و برند تمامي محصولات توليدي به بلك اند دكر تغيير يافت.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

تبليغات بي‌ثمر

۲۶۴ بازديد ۰ نظر

تبليغات بي‌ثمر

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

صونا ولي‌پور

بخش دوم

هفته‌اي يك‌روز اگر بشود و مجال دهد مشغله، دوربين برمي‌دارم و در تهران مي‌گردم به عكسبرداري از «تبليغات راهي» به قصد تجزيه ‌و تحليلشان.

تبليغات راهي نامي‌ است كه به تبليغات بيرون از خانه داده‌ام؛ انواعي از تبليغات كه هنگامي كه مشتري بيرون از خانه است، به دست او مي‌رسند. اين نوع تبليغ كه مي‌تواند بخشي از فرآيند بازاريابي يك كسب‌وكار باشد، مخاطبان خود را هنگامي كه بيرون از خانه خود و در مكان‌هاي عمومي هستند، خطاب قرار مي‌دهد. براي مثال، بيلبوردهاي خياباني، آگهي‌هاي نصب‌شده بر وسايل نقليه، آگهي‌هاي موجود در مكان‌هاي انتظار (مثلا اتاق انتظار بيماران در مطب پزشك) و آگهي‌هايي كه در مكان‌هاي تجاري مي‌بينيم، انواعي از تبليغات راهي هستند. معمولا غروب كه از اين تهران‌گردي به خانه بازمي‌گردم، بيش از آن‌كه از عكسبرداري –كه گاه برايم با مصائب و خطر بسيار در حاشيه بزرگراه‌ها همراه بوده- خسته باشم، ملولم از آن‌چه ديده‌ام يا در واقع، ملول از آن‌چه نديده‌ام. تجزيه‌وتحليل هر يك از اين آگهي‌ها، بضاعت متن حاضر نيست. اما به گمانم شايد بد نباشد اينجا به نكاتي اشاره كنم. به نظر مي‌رسد خالي از فايده نيست اگر دوستان طراح آگهي‌هاي راهي در صنعت تبليغات كشورمان، پيش از آغاز طراحي، نكاتي را روي كاغذ مكتوب كنند؛ به اين ترتيب، طي فرآيند طراحي، هر زمان كه بخواهند مي‌توانند به يادداشت‌هايشان رجوع و در پايان كار هم، اين يادداشت‌ها را به مثابه چك‌ليستي مرور كنند تا اطمينان يابند آنچه تهيه كرده‌اند، همه آن‌چه بايد باشد، هست.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

  • نام آن‌چه مي‌خواهيد براي تبليغش آگهي طراحي كنيد، دقيقا چيست؟ شما دقيقا قصد داريد براي چه چيزي بازارگرمي كنيد و قصد فروش دقيقا چه چيزي را داريد؟ يك كسب‌وكار؟ يك سازمان؟ يك محصول يا خدمت؟ شما از افراد بازار هدفتان انتظار داريد كه چه چيز را بخرند؟ پاسخ اين پرسش، دقيقا آن‌چيزي است كه بايد در متن آگهي‌ بر آن تاكيد كنيد و تا مي‌توانيد، با شكل و آرايشي يكسان مثلا از اين واژه، تكرارش كنيد.
  • اگر واقعا از جانب صاحبكارتان توجيه شده‌ايد كه بازار هدف محصول يا خدمتي كه در حال تبليغش هستيد چه كساني را در بر مي‌گيرد، بهترين كار، تجسم يكي از اين آدم‌ها است. يك‌نفر از اين بازار را، يعني يك‌نفر از كساني كه انتظار مي‌رود خريدار اين محصول يا خدمت باشند، در نظر آوريد و تا مي‌توانيد در ويژگي‌هاي اين فرد كنكاش كنيد؛ مثلا فكر كنيد چنين فردي چه خصوصيات فردي و اجتماعي دارد؟ براي خودتان معلوم كنيد كه اين فرد چه وضعيت اقتصادي خواهد داشت؟ و پرسش‌هايي از اين دست. مقصود اين است كه مخاطب آگهي خود را خوب بشناسيد. بديهي است كه وقتي بدانيد اين آگهي قرار است روي چه كساني اثر بگذارد، حاصل طراحي شما بسيار موفق خواهد بود. به سان نويسنده‌اي كه در حين نگارش داستان با يك‌يك شخصيت‌هايش رابطه مي‌گيرد و با آنها زندگي مي‌كند، با افراد بازار هدف محصول يا خدمتي كه در حال طراحي آگهي برايش هستيد، رابطه بگيريد و زندگي كنيد تا بتوانيد به زيباترين و مؤثرترين شيوه با آنها ارتباط برقرار كنيد و مثلا با ترغيبشان به خريد محصول يا خدمت، براي صاحبكارتان ارزش‌آفريني كنيد. در آگهي‌هاي راهي كه در تهران مي‌بينم، عميقا از آشفتگي و سرگرداني طراحان در اين ارتباط سرخورده مي‌شوم.
  • روي كاغذ آوريد كه هدف از اين آگهي كه مي‌خواهيد طراحي كنيد، ايجاد كدام واكنش در افراد بازار هدف است؟ به ديگر سخن، اگر نگارنده يكي از افراد بازار هدف محصول يا خدمتي است كه شما داريد برايش آگهي تبليغاتي مي‌سازيد، مي‌خواهيد پس از ديدن آگهي شما چه واكنشي نشان دهم؟ حواسمان باشد كه «ترغيب به خريد» هميشه هدف غايي يك آگهي نيست. آن‌چه از من به عنوان مخاطب هدف آگهي‌تان مي‌خواهيد را روي كاغذ مكتوب كنيد.
  • نيازها، خواسته‌ها و انگيزه‌هاي افراد بازار هدف شما در رابطه با محصول يا خدمتي كه مشغول طراحي آگهي برايش هستيد، چه‌ها هستند؟ مثلا اگر مي‌خواهيد براي يك شوينده خانگي آگهي طراحي كنيد، افراد بازار هدف شما چه نيازها و خواسته‌هايي در رابطه با شوينده خواهند داشت و انگيزه‌هاي آنها از خريد شوينده –به طور كلي شوينده- چه چيزهايي مي‌تواند باشد؟ وقتي اين‌ها را روي كاغذ آورديد، به اين فكر كنيد كه شوينده خاصي كه شما مي‌خواهيد برايش تبليغ كنيد، كدام يك از اين نيازها و خواسته‌ها را برآورده مي‌كند و با كدام‌يك اين انگيزه‌ها رابطه مي‌گيرد و پررنگشان مي‌كند؟
  • آيا وقتي در حال طراحي مثلا براي يك شوينده خانگي هستيد، از خودتان پرسيده‌ايد افراد بازار هدف اين محصول چرا بايد اين شوينده‌اي كه شما داريد برايش تبليغ مي‌كنيد را بخرند و شوينده كارخانه رقيب را نخرند؟ شما فكر مي‌كنيد اين محصول چه ويژگي دارد كه برايش در مقايسه با رقبا مزيت رقابتي ايجاد مي‌كند؟ مخاطب آگهي شما به چه خصوصيت اين محصول بايد دل خوش كند كه مثلا وقتي به فروشگاه مي‌رود و دست به قفسه مي‌برد، شوينده آگهي شما را بردارد و از خريد شوينده ديگر صرف‌نظر كند؟ به باورم طراحان بسياري از آگهي‌هاي راهي كه در تهران مي‌بينم، پاسخ اين پرسش را نمي‌دانسته‌اند و همين است كه حاصل كارشان قدرتمند نيست. براي مثال، طي تماشاي آگهي شما قانع مي‌شويد كه شوينده ماده مفيدي براي نظافت است؛ ولي ابدا خبري از ايجاد انگيزه براي من مخاطب در خريد شوينده «الف» و صرف‌نظر از خريد شوينده «ب» نيست. اين دام هولناكي است كه يك آگهي مي‌تواند گرفتارش شود. هرچند اگر بخواهم منصف باشم، بايد بگويم بسياري از مديران كسب‌وكارهاي ما هم دقيقا نمي‌دانند مزيت رقابتي محصولشان در بازار چيست و مثلا چرا مشتري، شوينده «الف» را كه آنها توليد مي‌كنند، مي‌خرد و شوينده «ب» را كه شركت رقيب توليد مي‌كند، نمي‌خرند يا برعكس. و خب روشن است كه وقتي چنين باشد، نمي‌توان از طراح انتظار داشت كه مزيت‌هاي رقابتي محصول يا خدمتي را بداند كه توليدكننده يا ارائه‌دهنده‌اش خود از آن بي‌خبر است. با اين حال، مي‌توان انتظار داشت كه طراح آگهي چنين پرسشي را هم براي خود و هم براي صاحبكارش طرح كند. استادي جايي مي‌گفت هدف از طراحي آگهي تبليغاتي بايد تسخير قلب و ذهن آدم‌‌هايي باشد كه بازار هدف شما را تشكيل مي‌دهند. بعيد مي‌دانم بدون يافتن پاسخي براي اين پرسش بتوان به تسخير قلب و ذهن مشتري اميد بست. در بهترين حالت، با هنرنمايي و سرگرم كردن بيننده آگهي، شايد بتوان به لرزش قلبش دل خوش داشت، اما تسخير ذهن به اين سادگي‌ها ميسر نيست. خودتان را جاي مخاطب آگهي‌تان بگذاريد و قدري از اين محل در طرحتان دقيق شويد و صادقانه بپرسيد كه چرا مخاطب بايد محصول يا خدمت مورد نظر شما را بخرد؟ اين محصول يا خدمت چه ارزش ويژه‌اي براي مشتري ايجاد خواهد كرد؟ به شما قول مي‌دهم كه اگر پاسخ اين پرسش را يافتيد، گامي ارزشمند در راستاي موفقيت آگهي‌تان برداشته‌ايد.
  • حتي در قالب چند واژه كليدي، مكتوب كنيد كه سازمان توليدكننده يا ارائه‌دهنده محصول يا خدمتي كه داريد برايش آگهي تبليغاتي مي‌سازيد، چه تاريخچه‌اي دارد؟ مشتريانش چه كساني هستند و چه كساني بوده‌اند؟ چه محصول يا خدمات ديگري ارائه مي‌دهد؟ چه شايستگي‌هايي دارد؟ مزيت‌هاي رقابتي‌اش كدام‌ها هستند؟ كاركنانش چه ويژگي‌هاي مشتركي دارند؟ جايگاهش در بازار چيست؟ در صنعت كشور چه جايگاهي دارد؟ چه ارزش افزوده‌اي براي اقتصاد كشور دارد؟ به من اعتماد كنيد و بپذيريد كه تا سازمان صاحبكارتان را به خوبي نشناسيد، ادعاي تاثيرگذاري بر قلب و ذهن مشتري چيزي در حد يك شوخي است. حواسمان باشد كه نام سازمان‌ها تاريخشان را به ذهن مخاطب آگهي كه مشغول طراحي‌اش هستيد خواهد آورد و شما به عنوان يك طراح «بايد» بدانيد كه مخاطب اثرتان، فارغ از دريافت پيام تبليغاتي شما، چه چيزهاي ديگري در ذهن خواهد داشت. شما به عنوان يك طراح «بايد» از همهمه ذهن مخاطب آگهي،‌ وقت تماشاي حاصل كارتان باخبر باشيد. آگهي شما بايد به خوبي در برابر بخش منفي اين همهمه ذهني مجهز شده باشد؛ اگر براي مثال در تاريخچه سازمان صاحبكارتان نكات تاريكي وجود دارد و افراد بازار هدف از برخي محصولات اين شركت خاطره خوشي ندارند، بايد وقت طراحي، تدبيري براي مقابله با اين حس منفي انديشيده باشيد. در غير اين صورت، من به آگهي شما لقب «آگهي ازدست‌رفته» مي‌دهم و حتم دارم كه اين آگهي در پيشبرد هدف‌هاي بازاريابي صاحبكارتان بي‌اثر است (البته وقتي مي‌گويم «بي‌اثر» است، با توجه به تجزيه‌وتحليل هزينه‌منفعت مي‌گويم و منافع اين آگهي را در مقابل هزينه‌هايي كه صاحبكارتان براي انجامش متحمل شده قرار داده‌ام). اين جمله را از نگارنده اين يادداشت به ياد بسپاريد كه «آگهي شما هميشه، بيش و كم، همه آن‌چه خواسته‌ايد را به ياد مخاطب نمي‌آورد.» من نگران تمام آن‌چه مخاطب آگهي‌تان افزون بر آن‌چه شما خواسته‌ايد به ياد مي‌آورد و به ياد نمي‌آورد هستم.
  • روي كاغذ بنويسيد كه شما به عنوان يك طراح يا بنگاه تبليغاتي، در مقايسه با رقبايتان، چه ويژگي‌هايي داريد؟ مزيت‌هاي رقابتي خود شما كدام‌ها هستند؟ فلسفه كاري شما چيست و در طراحي آگهي تبليغاتي براي صاحبكارانتان به چه اصولي پايبند هستيد و چه چيزهايي را ارزش به حساب مي‌آوريد؟ آگهي‌هايي كه شما طراحي مي‌كنيد، به چه دليل از آگهي‌هايي طراحي‌شده توسط رقبايتان بهتر يا بدتر است؟ من فكر مي‌كنم آگاهي به اين موضوع و يادآوري‌اش در حين طراحي هر آگهي به همان اندازه كه اطلاع از وضعيت صاحبكار در اين باره مهم است، اهميت دارد و حياتي است.
  • تمام اقلامي كه بايد در آگهي در موردشان اطلاع داده شود و آنچه كه نبايد در آگهي گفته شود را فهرست كنيد و خواهش مي‌كنم در اين مورد به ذهنتان اتكا نكنيد. در تاريخ صنعت تبليغات جهان نمونه‌هاي شگفت‌آ‌ور از اشتباهاتي در اين مورد گزارش شده است؛ اشتباهاتي كه نه بنگاه تبليغاتي و نه خود صاحبكار تا پيش از انتشار آگهي متوجه آن شده بودند.
  • اينكه هدف از آگهي كه مشغول طراحي‌اش هستيد را بدانيد، شرط لازم براي موفقيت آگهي است، ولي به هيچ روي كافي نيست. پس از آنكه هدف از آگهي را براي خودتان معلوم كرديد و مخاطبان آگهي و واكنش مقبول آنها را براي خودتان به عنوان طراح مشخص كرديد، بايد بتوانيد اين هدف را كمي كنيد. مثلا اگر موضوع آگهي شما، تبليغ مسواك است، بايد بتوانيد هدف‌هايتان از آگهي را كمي كنيد؛ مثلا بگوييد انتظار داريد اين آگهي «چند درصد» بر سهم بازار صاحبكارتان در حوزه فروش مسواك بيفزايد (البته همه اينها منوط به اين است كه شما – و البته صاحبكارتان- بدانيد سهم بازار اين مسواك چقدر است و اميد مي‌رود با اين آگهي چقدر بر اين سهم افزوده شود). اين‌جا بازمي‌گرديم به آن بحث نخست درباره اينكه صاحبكاران ما بايد دقيقا بدانند هدفشان از انتخاب آگهي تبليغاتي به عنوان يك شيوه بازاريابي چيست. صميمانه از طراحان آگهي خواهش مي‌كنم كه بر اين كمي‌سازي هدف‌ها اصرار كنند و از صاحبكارانشان اطلاعات دقيق بخواهند. از يك‌جايي به بعد در جريان تعامل با صاحبكار، بايد به زبان اعداد و ارقام صحبت كرد. فارغ از اثرات مثبت اين رويكرد، بر اين باورم كه تنها در اين حالت است كه مي‌توانيم پس از اجراي آگهي، به اندازه‌گيري اثربخشي‌اش بپردازيم.

*متاسفانه در عنوان بخش نخست اين يادداشت نام خانم ولي پور به عنوان «مترجم» درج شده كه صحيح نمي‌باشد.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

قفل‌هاي ايمني چگونه ساخته شدند

۴۸ بازديد ۰ نظر

قفل‌هاي ايمني چگونه ساخته شدند

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

هاله گيوري

شركت مسترلاك (master lock) توليدكننده انواع زيادي از قفل‌هاي ايمني با كيفيت بالا است.

برند اين شركت شناخته شده‌ترين نام در صنعت قفل‌هاي كليددار(padlock) و قفل‌هاي رمز دار است. اين شركت براي لوازم ورزشي مانند دوچرخه، اسكي و تفنگ قفل طراحي و توليد مي‌نمايد. همچنين قفل‌هاي ضدزنگ براي استفاده در كشتي نيز در سبد محصولات خود دارد. مسترلاك قفل‌هاي ايمني براي تجارتخانه‌ها، مدارس، بيمارستان‌ها و استفاده‌هاي صنعتي توليد مي‌نمايد.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

اين شركت شهرت خود را از نوآوري فردي به نام هري سورف كه قفل‌ساز در ميلواكي بود به دست آورد. به عنوان يك مشاور ارتش در جنگ جهاني اول، سورف قفل مخصوصي را براي حفاظت از تجهيزات ارتش ساخت. بعد از جنگ در سال ۱۹۱۹، او قفلي را مشابه قفل‌هاي در بانك‌ها و كشتي‌هاي جنگي، با روي‌هم قراردادن لايه‌هاي استيل ساخت. او بر اين باور بود كه اين قفل سنگين، قفل‌هاي آن زمان را كه توخالي بودند و به سادگي شكسته مي‌شدند از دور خارج خواهد كرد. او اميدوار بود كه بتواند اين طراحي را به يك شركت توليدي بفروشد، ولي اين قفل‌ها نيازمند طي مراحل مختلفي نظير مهندسي، ساخت و ثبت اختراع بودند كه مي‌توانستند مراحلي طاقت فرسا باشند. سورف با حمايت مالي دو نفر از دوستانش به نام‌هاي پي. اي. يولس و سام استال شركت خود را به نام شركت مستر لاك در سال ۱۹۲۱ راه اندازي كرد. او اولين قفل را در سال ۱۹۲۴ به ثبت رساند و اولين قفل‌ها را با علامت سر شير روي آنها به بازار شناساند. با داشتن ۵ نفر كارمند، يك دريل پرس، يك آسياب و يك دستگاه پرس پانچ در مغازه كوچكي در ميلواكي، مسترلاك بهترين قفل ممكن را در دسترس مردم قرار داد. به نظر مردم سنگيني قفل نكته‌اي مثبت و دليلي براي قدرتمند بودن آن بود. شركت به سرعت رشد كرد و به ساختماني به نام «پاست بروري» انتقال يافت. ممنوعيت‌ها در اجتماع، نقش مهمي را براي شركت بازي كرد و دولت از قفل‌هاي ساخت اين شركت براي پلمب كردن در مغازه‌هايي كه نوشيدني‌هاي غيرمجاز مي‌فروختند، استفاده كرد. براي همين منظور در سال ۱۹۲۸ شركت تعداد ۱۴۷۶۰۰ قفل را به نيويورك فرستاد و زماني كه نمايندگان فدرال در سراسر كشور شروع به سفارش دادن اين قفل‌ها كردند، شركت به سرعت ترقي كرد.

سورف به نماينده قفل تبديل شد. هري هوديني، شعبده بازي كه در بازكردن قفل‌ها معروف بود، پس از اينكه در يكي از برنامه‌هايش با شكست روبه‌رو شد، به سورف مراجعه كرد و او روش‌هاي پنهان كردن كليد را در زير زبان و مابين انگشتان به او آموزش داد. در سال ۱۹۳۱ اتحاديه قفل‌سازان آمريكا به سورف به دليل فعاليت‌هاي سازنده ۵۰ ساله‌اش در صنعت قفل‌، مدال طلا اعطا كرد. او تنها فردي است كه تاكنون اين مدال را دريافت كرده است. سورف در طول سال‌هاي جنگ‌ جهاني دوم نيز به عنوان مشاور ارتش فعاليت مي‌كرد. در سال ۱۹۳۹ از آنجا كه فروش و شهرت مستر لاك افزايش يافت، شركت به مكان جديدي نقل مكان كرد. سورف به طراحي قفل‌هاي جديد ادامه داد و براي ساخت مدل جديد، خط مونتاژ كارخانه را تغيير داد. قفل جديد راحت‌تر ساخته مي‌شد و از كيفيت بالاتري برخوردار بود. مستر لاك به بزرگترين كارخانه توليد قفل تبديل شد و برند اين شركت شهرتي جهاني يافت. شركت قفل‌هاي مخصوصي را براي استفاده در مدارس، بيمارستان‌ها و دفاتر كار ساخت. طول عمر برند مسترلاك بيشتر از طول عمر سورف شد و او در سال ۱۹۵۷ چشم از جهان فروبست. سپس هدايت شركت به يكي از سرمايه‌گذاران اوليه سام استال سپرده شد كه او نيز در سال ۱۹۶۴ چشم از جهان فروبست و در آن زمان خانواده سورف مديريت شركت را به عهده گرفتند. در سال ۱۹۷۰ شركت آمريكن برندز كه در سال ۱۹۷۷ به فورچون برندز تغيير نام داد، مستر لاك را خريداري كرد و به شهرت آن افزود. شركت در سال ۱۹۷۴ در بازي‌هاي سوپربول آگهي تلويزيوني پخش كرد و در چشم عموم مردم شناخته شد. در دهه ۱۹۷۰ شركت سال‌هايي پر از رشد را در پي داشت و در سال ۱۹۷۸ براي سيزدهمين سال متوالي رشد، شركت فروشي معادل ۴/۶۲ ميليون دلار و درآمد عملياتي معادل ۷/۲۲ ميليون دلار را گزارش داد. در راستاي آماده‌سازي براي رشد بيشتر، شركت اولين مرحله از توسعه فضاي كار را در انباري با مساحت ۹۲۰۰۰ فوت مربع آغاز كرد.

از آنجا كه برندهاي جديد در حال ورود به بازار بودند، شركت مبلغ ۲۵ميليون دلار را براي به روز كردن تجهيزات سرمايه‌گذاري كرد تا بتواند با رقبا مبارزه نمايد. براي اينكه كارآيي خط توليد افزايش يابد، روش توليد تغيير كرد به اين ترتيب كه قطعات در زمان معين مي‌رسيدند و مونتاژ مي‌شدند و به اين ترتيب انبار از بين مي‌رفت.

در اواخر دهه ۱۹۹۰ شركت تحت فشارهاي رقابتي قرار گرفت، زيرا شركت‌هاي قفل سازي آمريكايي ديگر به توليد كم هزينه در كشورهاي آسيايي دست يافته بودند. در سال ۱۹۹۴ شركت داراي ۷۰ درصد سهم بازار بود ولي در سال ۱۹۹۶ اين رقم به ۴۰ درصد كاهش يافت.

براي پاسخ به رقابت قيمتي، شركت برخي توليدات خود را به آن سوي آب‌ها منتقل كرد. در سال ۱۹۷۷ شركت با نيروي كار خود به مذاكره نشست تا ۷۰۰ شغل را به مكزيك منتقل نمايد. در سال ۱۹۹۹ دفتر مركزي پخش در ميلواكي تعطيل شد و كارگاه جديد با مساحت ۲۱۳۰۰۰ فوت‌مربع براي توليد در لوئيزيانا راه‌اندازي شد.

در همان سال شركت برند خود را براي نوعي نرم‌افزار حفاظت اطلاعاتي كامپيوتري استفاده كرد. اين نرم‌افزار به خانواده‌ها اين امكان را مي‌داد كه كامپيوتر فرزندان خود و اينترنت را كنترل نمايد. در سال ۲۰۰۰ اولين نسخه‌ها از قفل‌ها تيتانيومي و رمز دار توليد شدند. اين دو قفل از مدل ساخته شده از استيل ايمني بيشتري داشتند و قدرتمند‌تر بودند.

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

بزرگ‌ترين خطا در زمان مواجه شدن با مشتريان عصباني

۳۰۳ بازديد ۰ نظر

بزرگ‌ترين خطا در زمان مواجه شدن با مشتريان عصباني

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

سريما نازاريان

همه ما با مشتريان عصباني سر و كار داشته‌ايم و داريم و‌اين كار به اندازه‌اي سخت هست كه همه را از پا در بياورد.

عصبانيت و مشترياني كه كار كردن با آنها خيلي سخت است، بزرگ‌ترين دلايل استرس محل كار هستند و همه اينها هستند كه مقدار زيادي از زمان كاركنان و منابع سازمان را به خود تخصيص مي‌دهند. در‌اينجا مي‌خواهيم ابتدا به بزرگ‌ترين اشتباه

بپردازيم كه كاركنان در زمان مواجهه با يك مشتري عصباني مرتكب مي‌شوند و سپس سراغ سروكله‌زدن با مشترياني مي‌رويم كه كار كردن با آنها و راضي نگه داشتنشان كار بسيار دشواري است. در صورتي كه كاركنان‌ اين اشتباه را در زمان مواجهه با مشتريان عصباني مرتكب نشوند، زمان و منابع بسياري از خطر به هدر رفتن نجات پيدا مي‌كنند و در عين حال كاركنان از گرفتار شدن به استرس‌هاي شديد نجات پيدا مي‌كنند.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

بزرگ‌ترين اشتباه

زماني كه شما با يك مشتري عصباني مواجه مي‌شويد، احتمالا تصور مي‌كنيد كه مشتريتان مي‌خواهد كه مشكلش حل شود.‌ اين يك رويكرد منطقي است و حداقل مي‌توان گفت كه تا حدودي هم صحيح است. مشتريان عصباني انتظار دارند كه شما به گونه‌اي بتوانيد به آنها كمك كنيد تا نياز يا خواسته آنها برآورده شود، ولي نكته‌ اينجا است كه داستان ‌اينجا تمام نمي‌شود.

تا حالا متوجه شده‌ايد زماني كه با يك فرد عصباني رو به رو مي‌شويد، حتي در صورتي كه مشكل او حل شود هم او هنوز به صورت عصباني با شما برخورد مي‌كند و كارهاي تندي از او سر مي‌زند؟ چرا افراد چنين كاري مي‌كنند؟ در واقع مشتريان عصباني چند چيز مي‌خواهند. مسلما يكي از چيز‌هايي كه آنها مي‌خواهند ‌اين است كه مشكلشان حل شود؛ ولي در عين حال آنها مي‌خواهند كه شما به حرفشان گوش كنيد و شرايط و احساساتشان را درك كنيد و با آنها همدردي كنيد.

كاري كه اكثر كاركنان در زمان مواجهه با مشتريان عصباني انجام مي‌دهند،‌ اين است كه بدون توجه كردن به احساسات مشتريان و همدردي كردن با آنها سراغ حل كردن مشكلشان مي‌روند. مي‌دانيد در ‌اين صورت چه اتفاقي مي‌افتد؟ مشتري آنقدر عصباني است كه آمادگي لازم براي كار كردن براي حل كردن مشكلش را ندارد، به شما گوش نمي‌كند و حتي جلوي حل كردن مشكل را مي‌گيرد، بنابر‌اين بزرگ‌ترين اشتباه سعي در حل كردن مشكلي است كه مشتري عصباني با آن روبه رو شده است، قبل از ‌اينكه احساسات او درك شود و با او همدردي شود و به‌ اين دليل هم مشتري هنوز آماده نيست، هنوز به اندازه كافي آرام نشده است كه با شما براي حل كردن مشكلش همكاري كند. نتيجه‌اين مي‌شود كه كاركنان مجبور مي‌شوند حرفي را دوباره و دوباره براي مشتري تكرار كنند (چرا كه او گوش نمي‌كند) و او هم همان سوال را دوباره و دوباره مي‌پرسد و همين است كه باعث مي‌شود افراد بيشتر از گذشته عصباني شوند.

راه‌حل

راه‌حل دنبال كردن قانون كلي است. زماني كه با يك مشتري عصباني مواجه مي‌شويد، قبل از هر كاري روي درك كردن احساسات و شرايط او و همدردي كردن با او تمركز كنيد و تنها زماني سراغ حل كردن مساله برويد كه مشتري در نتيجه همدردي‌اي كه شما با او كرده‌ايد، آرام‌تر از قبل شده است. به‌اين ترتيب شما متوجه مي‌شويد كه با صرف زمان و انرژي كمتر موفق شده‌ايد رضايت يك مشتري عصباني را جلب كنيد.

در‌اينجا به چند اصطلاح كه مي‌توانيد از آنها استفاده كنيد اشاره مي‌كنيم:

  • به نظر مي‌رسد كه شما در مورد‌اين مساله بسيار ناراحت هستيد و در عين حال‌اين موضوع تقصير شما هم نيست. ببينيم در‌اين مورد چه كاري مي‌توانيم انجام دهيم.
  • فكر مي‌كنم ‌اينكه مجبور باشيد يك قطعه معيوب را برگردانيد خيلي ناراحت كننده باشد.
  • بسياري از افراد در شرايطي كه رزرو هتلشان گم شده باشد و آنها در هتل گير افتاده باشند، عصباني مي‌شوند.

اطمينان حاصل كنيد كه ابتدا با مشتري همدردي مي‌كنيد و سپس به حل مشكل مي‌پردازيد. انجام دادن هر دو كار ضروري است.

موفقيت در زمان

مواجهه با مشتريان بدقلق

همه ما مجبور مي‌شويم با مشتريان بد قلق، عصباني يا حتي دروغگو سر و كار داشته باشيم. فرآيند ‌اين كار در بسياري از موارد بسيار زمان گير و توان فرسا است. در عين ‌اينكه به نظر مي‌رسد كه ما گرفتار مشتريان بد قلق هستيم، ‌اين موضوع آنقدر‌ها هم صحت ندارد. با ياد گرفتن مهارت‌هايي براي كنار آمدن با ‌اين شرايط و به كار گرفتن طرز فكري كه به شما كمك مي‌كند در مقابل نتايج، حرف‌ها و كارهاي مشتريان آسيب‌پذير نباشيد، شما مي‌توانيد از ميزان فرسايشي كه در‌اين شرايط گريبانتان را مي‌گيرد، به صورت قابل توجهي كم كنيد ودر عين حال به مشتري سرويس بهتري ارائه كنيد. در‌اينجا در مورد به كار گرفتن طرز فكري صحبت مي‌كنيم كه به شما كمك مي‌كند كه از پس مشتريان بدقلق به خوبي بر بياييد.

بهترين شيوه فكر كردن به مشتريان بد قلق چيست؟ اول از همه ‌اينكه يك عكس‌العمل رايج كه بسياري از افراد در صورت مواجهه با افراد بدقلق و شياد از خود نشان مي‌دهند، احساس از دست دادن كنترل شرايط است. متاسفانه، در صورتي كه شما چنين احساسي داشته باشيد، با احتمال بسيار زيادي به صورت واكنشي عمل مي‌كنيد و شروع به دفاع كردن از خودتان يا پرخاشگري مي‌كنيد. كارهايي كه هر دوي آنها باعث بدتر شدن شرايط مي‌شوند؛ ولي كاري كه در واقع شما بايد انجام دهيد‌اين است. آن را جايي بنويسيد و سعي كنيد در خاطر داشته باشيد.

من به‌اين فرد بد قلق و ناخوشايند اجازه نمي‌دهم كه مرا عصباني، ناراحت يا نااميد كند. من به‌اين فرد (كه به سختي او را مي‌شناسم) اجازه نمي‌دهم كه روزم را خراب كند يا مرا ناراحت كند. چرا كه با نگاه كردن مساله از بالا،‌ اين فرد به اندازه‌اي مهم نيست كه بخواهد زندگي مرا كنترل كند (آيا واقعا كسي هست كه به‌اين اندازه مهم باشد؟).

دوم‌ اينكه، شما بايد در زماني كه با يك مشتري بد قلق مواجه مي‌شويد، اهدافتان را به روشني بدانيد. آيا هدف شما تلافي كردن است؟ تحقير كردن است؟ معمولا اولين عكس‌العمل افراد در زمان مواجهه با چنين افرادي جنگ كردن در مقابل است. در عين ‌اينكه ‌اين واكنش كاملا قابل درك است، حدس بزنيد كه فرد در صورتي كه‌ اين واكنش را از خود بروز دهد با چه چيزي مواجه مي‌شود؟ درگيري ‌اين دو نفر بسيار طولاني‌تر از آن مي‌شود كه در غير‌اين صورت مي‌شد و همين طور كه مدت زمان درگيري طولاني تر مي‌شود، احتمال بدتر شدن آن و ناراحت كننده‌تر شدن آن هم بيشتر مي‌شود. در صورتي كه مشتري احساس كند كه حق با اوست و بخواهد جواب شما را بدهد.

شما در‌اين موارد بايد به صورت كارآ و واقع‌گرا عمل كنيد. سعي كنيد تلافي كردن را كنار بگذاريد، مگر در صورتي كه مي‌خواهيد‌ اين شرايط ناخوشايند ادامه پيدا كند (به ياد داشته باشيد كه شما به مشتري اجازه نمي‌دهيد كه روزتان را خراب كند). در ‌اينجا دو مجموعه از اهداف ساده را كه شما مي‌توانيد براي خودتان در نظر بگيريد مي‌گوييم:

  • من مي‌خواهم با ‌اين فرد به صورت كاملا حرفه‌اي برخورد كنم.
  • من مي‌خواهم به‌اين شرايط ناخوشايند هر چه زودتر خاتمه دهم (كه به معناي نريختن بنزين روي آتش است).

با سعي در رسيدن به ‌اين اهداف ساده، شما قادر خواهيد بود كارتان را به صورت كارآتر انجام دهيد و به شيوه‌هايي عمل كنيد كه در زماني كه مجادله به پايان برسد، به آنها افتخار خواهيد كرد. بياييد ‌اينجا دچار اشتباه نشويم. شما مجبور نيستيد فرد بدقلق را دوست داشته باشيد يا حتي براي آنها آرزوي بهترين‌ها را بكنيد، ولي كاري كه شما بايد انجام دهيد (براي ‌اينكه به نفع خودتان است) ‌اين است كه به صورت حرفه‌اي و با آرامش كامل با شرايط مواجه شويد و از انجام دادن هر گونه كاري كه منجر به‌اين شود كه‌اين شرايط جهنمي ‌طولاني‌تر شود، اجتناب كنيد. انجام دادن‌ اين كار به نفع شما خواهد بود.

آيا حرف ديگري هم براي زدن در مورد‌اين نوع تفكر اجتناب‌كننده از درگيري وجود دارد؟ بله. در تحقيقاتي كه از هزاران كارمند انجام شده است كه درگير مشتريان بدقلق يا عصباني بوده‌اند، يك نكته مشترك در مورد طرز فكر همه كاركنان موفق ديده مي‌شود. آنها رويكردي مانند رويكرد زير را اتخاذ مي‌كنند.

زماني كه ‌اين مشتري‌اينجا را ترك كند، من مي‌خواهم كاري كه كردم را ياد‌آوري كنم

(فارغ از نتيجه‌اي كه از آن گرفتم) و به خودم افتخار كنم كه به صورت كاملا حرفه‌اي و سازنده عمل كردم و دچار درگيري و اعصاب خردي به خاطر ‌اين مشتري بد قلق نشدم. من نمي‌خواهم هرگز احساس كنم كه كار خوبي انجام نداده‌ام.

جمع‌بندي

شما ممكن است در نوشته‌هاي بالا متوجه نكته‌اي شويد. چيزي كه با آنچه بسياري از افراد بر آن تمركز مي‌كنند، تفاوت دارد. من نمي‌خواهم روي ‌اين نكته كه خوب بودن در مقابل افراد ناخوشايند چه مزايايي دارد صحبت كنم. من نمي‌گويم زماني كه شما در شرايط بسيار ناخوشايند واقع شده‌ايد لبخند بزنيد و مطابق معمول روي ارزش برخورد خوب كردن با مشتري تمركز نمي‌كنم؛ چرا كه مي‌دانم ‌كه شما بايد سعي كنيد روش كنار آمدن با افراد بد قلق را بياموزيد، به صلاح خودتان است. مزاياي‌ اين كار، در مورد مسائلي مانند كم كردن استرس، لذت بردن از كاري كه انجام مي‌دهيد و به دست آوردن احساس رضايت از شغل بسيار چشمگير است. ‌اين مساله را به خاطر داشته باشيد. همه‌اين كارها به نفع خودتان است و با خدمت كردن به بخش مثبت وجودتان، شما خواهيد توانست خدمات بهتري را به مشتريان ارائه كنيد و نهايتا ‌اينكه فرد مفيدتري براي سازمانتان باشيد كه باز هم در نهايت به سود خود شما تمام مي‌شود، چرا كه به الگويي براي ساير كاركنان تبديل مي‌شويد، پاداش و مزاياي خودتان افزايش پيدا مي‌كند و در عين حال در محل كار همه شما را دوست خواهند داشت.

منبع:

http://work911.com/articles.htm

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon