آيا كارآفرينان واقعا ريسك را دوست دارند؟

دوره MBA و DBA
منبع: HBR
بيشتر مردم معتقدند كارآفرينان افرادي هستند كه دوست دارند بيشتر از انسانهاي معمولي ريسك كنند. البته اين تفكر درست است.
اما پس از تقريبا سه دهه كار كردن با شركتها و كارآفرينان بزرگ، من براي خودم يك تئوري ايجاد كردهام، البته اين تئوري هنوز به درستي آزمايش نشده و تنها بر اساس دادههاي تجربي و شهودي به دست آمده از تجربيات چندين ساله من است؛ تجربياتي كه طي ۱۲ سال كار كردن با تعدادي كارآفرين تازه كار در يك سرمايه گذاري مخاطرهآميز، ۱۹ سال كار با شركتهاي بزرگ به عنوان مشاور براي مشتريان چند مليتي و مولتي ميلياردر و ۱۰ سال تربيت كارآفرينان ديگر، به دست آوردهام.
سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است
تئوري من از اين قرار است: اكثر كارآفرينان بيش از ديگران ريسك پذير نيستند، بلكه آنها فقط ريسك را به شيوه متفاوتي براي خودشان تعريف ميكنند.
براي برخي از افرادي كه من ميشناسم، ريسك از دست دادن استقلال و كنترل سرنوشت فردي، بسيار بيشتر از آن است كه درآمد و مزايايي را در كسب و كار خودشان از دست بدهند. مثلا ريسك كار كردن براي يك شركت ديگر، گزارش دادن به يك رييس و گذران زندگي تحت قوانيني كه آنها مطمئن نيستند معقول باشد، از ايجاد كسبوكاري براي خودشان بيشتر است. ريسك دنبال نكردن علايقشان، ريسك عدم تاثيرگذاري مهم و معنادار بر جهان، از به راه انداختن يك فعاليت اقتصادي بيشتر است. براي آنها ريسك به مفهوم از دست دادن عوامل ملموس (مثل در آمد، مزايا و كالا) تعريف نميشود، بلكه ريسك يعني از دست دادن عوامل غيرملموس مثل گذشتن از تمايلات، نرسيدن به هدف خاص و فرونشاندن حس كنجكاوي.
تفاوتي كه در اينجا وجود دارد ريسك كردن بين خروجي و بازده است. خروجي (مثل توليد، سود و غيره) لازم و خوب است، اما اثر عميق آن زماني است كه به بازدهي ملموس و مهمي منجر شود – مثلا كاهش درد مزمن يك فرد يا ايجاد پاي مصنوعي براي يك دونده المپيك. بيشتر كارآفريناني كه با آنها كار كرده ام، براي خروجي كار خود ريسك كمي ميكنند تا به بازدهياي كه به آن اعتقاد دارند برسند.
براي بسيار از كارآفرينان، ريسك مهم ديگري كه ارزش امتحان كردن را دارد اين است كه خودشان را در معرض آسيبها قرار دهند تا به نتايجي كه در روياهايشان است دست يابند.
من با كارآفرينان زيادي سر و كار داشته ام كه اشتياق و هدفشان، ايجاد بازدهي بوده است. اين همان چيزي است كه شخصيت و دليل كارشان را تعريف ميكند. در واقع اين معادلهاي است كه نتيجه آن ايجاد ريسك است. غذا، پناهگاه، تحصيلات و بهداشت مسائل بسيار مهمي در زندگي هستند، اما وقتي به خانواده، دوستان و همكارانم نگاه ميكنم، بايد بازدهي را در نظر بگيرم، نه فقط خروجي را. يعني اگر تاثير شگفت آور و مثبتي بر زندگي آنها نداشته باشم، در اين صورت زندگي من فقط مجموعه اي خروجي خواهد بود، اما بازدهي نخواهد داشت، بنابراين من شكست خورده ام.
اگرچه اين تئوري به اعتبارسنجي علمي دقيق نياز دارد، اما من اطمينان دارم بعد از سنجش به اثبات خواهد رسيد. ريسك دنبال نكردن علايق، ريسك دست نيافتن به هدف، ريسك زندگي مادي بدون معني، بزرگترين ريسكها است.
مترجم: مريم رضايي
با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:
دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services
دوره عالي مديريت كسب و كار DBA Doctor of Business Administration
دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration