سرمايه هاي بدون سرمايه

دوره MBA و DBA
يكي از بحثهاي مهم در رشد اقتصادي هر كشور، وضعيت اشتغال و اشتغالزايي است؛ موضوعي كه ارتباط نزديكي با شكوفايي اقتصاد و پيشرفت هر كشور از يك سو و بسترسازي مناسب براي ترويج فرهنگ كارآفريني و فعاليت كارآفرينان و فنآفرينان از سوي ديگر دارد. به عبارت ديگر هر قدر در جهت توسعه فعاليت كارآفرينان و فنآفرينان قدم برداريم، ميتوانيم در طولاني مدت بهبود وضعيت اشتغال و در نتيجه آن رشد اقتصادي كشور را متصور شويم.
در اين راستا اقدامات متعددي در كشورمان صورت گرفته است؛ از برگزاري كلاسهاي كارآفريني براي دانشجويان گرفته تا برپايي جشنوارههاي ويژه كارآفريني كه همه اينها به نوبه خود تاثيرگذار هستند، اما در عمل نياز جامعه امروز به اين موضوع، بيش از اين است. از مهمترين كارهايي كه در جهت هموار كردن راه براي كارآفرينان و فنآفرينان ميتوان انجام داد اين است كه نخست مسائل و مشكلاتي كه سر راه آنها است را شناسايي و طبقهبندي كرده و سپس نسبت به برطرف كردن موانع موجود، اقدامات لازم را صورت دهيم.
سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است
سرمايههاي بدون سرمايه
يكي از بحثهاي مهم در رشد اقتصادي هر كشور، وضعيت اشتغال و اشتغالزايي است؛ موضوعي كه ارتباط نزديكي با شكوفايي اقتصاد و پيشرفت هر كشور از يك سو و بسترسازي مناسب براي ترويج فرهنگ كارآفريني و فعاليت كارآفرينان و فنآفرينان از سوي ديگر دارد. به عبارت ديگر هر قدر در جهت توسعه فعاليت كارآفرينان و فنآفرينان قدم برداريم، ميتوانيم در طولاني مدت بهبود وضعيت اشتغال و در نتيجه آن رشد اقتصادي كشور را متصور شويم.
در اين راستا اقدامات متعددي در كشورمان صورت گرفته است؛ از برگزاري كلاسهاي كارآفريني براي دانشجويان گرفته تا برپايي جشنوارههاي ويژه كارآفريني كه همه اينها به نوبه خود تاثيرگذار هستند، اما در عمل نياز جامعه امروز به اين موضوع، بيش از اين است. از مهمترين كارهايي كه در جهت هموار كردن راه براي كارآفرينان و فنآفرينان ميتوان انجام داد اين است كه نخست مسائل و مشكلاتي كه سر راه آنها است را شناسايي و طبقهبندي كرده و سپس نسبت به برطرف كردن موانع موجود، اقدامات لازم را صورت دهيم.
مسائل كارآفرينان را ميتوان در چند محور اصلي طبقهبندي كرد؛ اولين موضوع بوروكراسيهاي زيادي است كه منجر به اتلاف وقت و انرژي كارآفرينان ميشود. صدور بسياري از مجوزها و طي شدن مراحل اداري، آنقدر طول ميكشد كه ممكن است سرخوردگي كارآفرينان را به همراه داشته باشد. بايد با تعديل اين روند راه را براي حركت كارآفرينان به ويژه جوانان هموار كرد. مساله مهم ديگر شرايط دشواري است كه براي ورود به بازار در ايران وجود دارد. براي بسياري از كارآفرينان زماني كه در مسير توليد يا ارائه فعاليتشان قرار ميگيرند، اين امكان كه به راحتي بتوانند ثمره تلاششان را در بازار ارائه دهند، ميسر نيست.
اما مشكل اصلي كه اكثر كارآفرينان روي آن اتفاق نظر دارند، نبود سرمايه است. بدون شك هر كارآفريني براي شروع كار يا گسترش فعاليت خود نياز به سرمايه دارد و در صورتي كه نتواند آن را از راههاي موجود مثل تخصيص بودجه يا اعطاي وام دريافت كند، به مشكل بر ميخورد و گاه به دليل عدم تامين سرمايه لازم، دست از كار ميكشد. تسهيلات موجود نيز نواقصي دارند كه در بعضي شرايط كارآفرين نميتواند از آنها استفاده كند. مثلا بانكي كه در ازاي اعطاي وام سند مالكيت يا گردشهاي حساب با مبالغ بالا را درخواست ميكند، در واقع طيف گستردهاي از كارآفرينان را تحت حمايت و پوشش خود نخواهد داشت. از طرفي وقتي ايران را از لحاظ كارآفريني با كشورهاي ديگر مقايسه دنيا ميكنيم، متوجه خلأ بزرگي ميشويم كه ميتواند به شكلي مساله نبود سرمايه لازم را توضيح دهد.
در دنيا به منظور حل اين مساله شركتهايي به وجود آمده كه به نوعي به مفهوم كارآفريني گره خوردهاند و تاثيرات سازندهشان آن قدر زياد است كه بسياري از شركتهاي موفق دنيا نتيجه آنها هستند. كار اصلي اين نوع شركتها كه به(VC (Venture Capital معروف شدهاند، تامين سرمايه براي كارآفريناني است كه درصدد تاسيس يا گسترش فعاليت خود هستند. به عنوان يكي از نمونههاي موفق و معروفي كه از خدمات VC استفاده كرد و جهش قابلملاحظهاي يافت، ميتوان به شركت گوگل اشاره كرد.
يك سال پس از شكلگيري اين شركت در سال ۱۹۹۸ ميلادي توسط دو جوان مبتكر، دو شركت Venture Capital كه اين صنعت را داراي آينده مناسبي تشخيص ميدهند، با پرداخت ۲۵ ميليون دلار در سهام آن شريك ميشوند، آن هم در زماني كه گوگل آنچنان در دنيا شناخته شده نبود و تازه در ابتداي راه قرار داشت. اين دو شركت VC با رعايت اصول تخصصي و حرفهاي كسبوكار خود نه تنها به شكلگيري يك صنعت و تجارت بزرگ در دنيا كمك كردند، بلكه خود نيز از اين راه درآمد زيادي كسب ميكنند؛ به طوري كه هر دلار اين سرمايه پنج سال بعد ۱۵۰ تا ۴۰۰ برابر ميشود.
با وجود چنين مثالهايي، به اعتقاد برخي افراد اين شيوه سرمايهگذاري بسيار پرريسك است تا آنجا كه معادل Venture Capital را در فارسي «سرمايهگذاري مخاطرهآميز» ترجمه كردهاند. در پاسخ به اين برداشت رايج بايد گفت كه از يك سو تنها شرط براي ورود به اين بازار، داشتن سرمايه نيست كه خطر از دست دادن آن بسيار بالا تلقي شود؛ بلكه صاحبان سرمايه بايد دانش و تخصص لازم براي اين كار را نيز داشته باشند و يك گروه مديريتي و نظارتي قوي نيز همراه باشد تا در زمان بروز هر گونه مشكل بتوانند در جهت رفع آن اقدام كنند. به عبارت ديگر مانند هر تجارتي اين شيوه نيز نيازهاي خاص خود را دارد كه در قالب چارچوبهاي نظارتي مطرح ميشوند.
از سوي ديگر مباني اين گونه سرمايهگذاريها مدل سبدي است؛ به اين معنا كه مجموعهاي از كسبوكارهاي مختلف كه حائز شرايط لازم باشند، انتخاب و روي آنها سرمايهگذاري ميشود، به اين ترتيب تا حد زيادي ريسك سرمايهگذاري پايين ميآيد. مثلا يك شركت VC را در نظر بگيريد كه در ۱۰ شركت به مقدار مساوي سرمايهگذاري كند و در ۳۰ درصد سهام هر يك شريك شود. حال اين احتمال وجود دارد كه با وجود كنترل و نظارت بر آنها، هفت شركت بعد از مدتي ورشكسته شوند. به اين ترتيب اگر در مجموع ۳۰۰ ميليون تومان براي شراكت در اين ۱۰ شركت هزينه شده باشد، شركت VC سرمايهگذار، ۲۱۰ ميليون ضرر خواهد كرد، اما اگر ارزش سهام دو شركت از سه شركت باقيمانده افزايش پيدا كند و مثلا ۱۰ برابر شود، از هر كدام ۲۷۰ ميليون سود نصيب شركت VC خواهد شد. همچنين بايد توجه داشت كه هميشه اين احتمال وجود دارد كه يكي از شركتها، رشد قابلتوجهي يابد و افزايش قيمت سهامش صدها برابر ارزش اوليه شده و سود هنگفتي از آن به دست آيد.
اما مورد ديگري كه اينجا مطرح ميشود اين است كه تامين مالي مورد نياز به تنهايي كافي نيست و به شركتهاي Venture Capital تنها سرمايه لازم براي كارآفرينان را فراهم نميكنند. اتفاقي كه در اينگونه شركتها ميافتد اين است كه با دادن سرمايه و دريافت بخشي از سهام شركت، خود را در مديريت و نظارت و كنترل بر آن سهيم ميكنند و به عبارت ديگر منفعت خود را به منفعت و رشد شركت خريداري شده پيوند ميزنند؛ بنابراين در كليه مراحل كار مانند ارزيابي مديريتي، مشاوره، آموزش، بازاريابي، گسترش و برندسازي به عنوان يكي از شركا كه علاوه بر سرمايه، دانش و مهارت كافي را هم دارند، دخيل ميشوند و شرايط را براي پيشرفت و رشد آن سازمان بيش از پيش فراهم ميسازند.
توجه به اين امر اهميت بسياري دارد؛ چرا كه در بسياري موارد كارآفرين، مخترع نخبه و موفقي است كه ميخواهد ايدهاش را به بهرهبرداري برساند، اما از توانايي مديريتي كافي برخوردار نيست و براي موفقيت و پيشرفت در كارش علاوه بر سرمايه، نياز به حمايت مديريتي و آموزش دارد كه اين شركتها با ارتباط مستمر در اختيارش قرار ميدهند تا از اتلاف سرمايه نيز جلوگيري شود. درست مانند باغباني كه بذري را ميكارد و در تمام مراحل رشد و پرورش آن كنارش ميماند تا به بار نشيند.
حس اعتماد نيز در اين شراكت دو طرفه است و مانند هر صنعت و كسبوكار ديگري نياز به فرهنگسازي لازم دارد. به عنوان مثال هر يك از مسوولان شركت خريداري شده ميپذيرند كه حفظ موقعيت و جايگاه شغليشان در گرو بازدهي مناسب آن واحد كاري است و بايد فرهنگ پذيرش تغييرات و اصلاحات در جهت بهبود روند سازمانشان را داشته باشند. از طرف ديگر اعضاي شركت VC نيز حق دارند كه نه تنها پس از شراكت كه قبل از آن نيز براي بررسي شرايط موجود آن شركت، به دقت تمام ابعاد را سنجيده و دسترسي به منابع اطلاعاتي را داشته باشند تا بتوانند براي سرمايهگذاري تصميم درستي اتخاذ كنند.
دو مورد ذكر شده از مشكلاتي هستند كه بايد زمينههاي فرهنگي آنها به مرور ايجاد شود تا فرهنگ پذيرش افراد بالا رفته و بستر مناسب براي فعاليت چنين شركتهايي در كشور فراهم گردد.
بايد به اين موضوع توجه داشت از هر بعدي كه در پرورش كارآفريني و فراهم كردن زمينههاي مناسب براي رشد اين مقوله در كشور تلاش شود، چه در جهت تامين سرمايه لازم باشد يا بسترسازي فرهنگي يا حتي تصويب قوانين راهگشا، در نهايت به پيشرفت و توسعه اقتصادي منجر خواهد شد؛ چرا كه در اقتصادهاي بزرگ جهان، بيشتر سهم اشتغال از آن شركتهاي كوچك است و نه سازمانهاي بزرگ و متوسط. در اين راستا فعاليتهاي دولت نيز اگر به سمت و سويي رود كه منجر به تقويت بخش خصوصي شود، موجبات پيشرفت و شكوفايي هر چه بيشتر اقتصاد را در پي خواهد داشت.
روزبه پيروز
با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:
دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services
دوره عالي مديريت كسب و كار DBA Doctor of Business Administration