دليل اتخاذ تصميمات بد چيست؟

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را براي تبديل شدن به آدم موفق

دليل اتخاذ تصميمات بد چيست؟

۷۷ بازديد ۰ نظر

دليل اتخاذ تصميمات بد چيست؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: www.businessweek.com

اين مساله زماني اتفاق مي‌افتد كه طرف‌هاي درگير با منافع مختلف، در فرآيند تصميم ‌گيري دخيل هستند؛ بنابراين پيچيدگي امر بسيار بالا است.

فاجعه فضانوردي به نام Challenger به عنوان الگو در دانشكده‌هاي اقتصاد و تجارت مورد بررسي قرار مي‌گيرد تا نشان دهد تصميمات مهم و بزرگ در سازما‌ن‌ها تا چه اندازه ممكن است مسير اشتباهي را طي كنند. نكته اصلي فراگرفته شده از اين درس‌ها اين است كه حتي در مواردي كه رويه تصميم‌گيري به دقت و همراه با نقشه برنامه ريزي مي‌شود، تركيب سود و نااطميناني از موفقيت، مانع از تصميم‌گيري و انتخاب درست مي‌شود.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

دليل اتخاذ تصميمات بد چيست؟

منبع: www.businessweek.com

اين مساله زماني اتفاق مي‌افتد كه طرف‌هاي درگير با منافع مختلف، در فرآيند تصميم ‌گيري دخيل هستند؛ بنابراين پيچيدگي امر بسيار بالا است.

فاجعه فضانوردي به نام Challenger به عنوان الگو در دانشكده‌هاي اقتصاد و تجارت مورد بررسي قرار مي‌گيرد تا نشان دهد تصميمات مهم و بزرگ در سازما‌ن‌ها تا چه اندازه ممكن است مسير اشتباهي را طي كنند. نكته اصلي فراگرفته شده از اين درس‌ها اين است كه حتي در مواردي كه رويه تصميم‌گيري به دقت و همراه با نقشه برنامه ريزي مي‌شود، تركيب سود و نااطميناني از موفقيت، مانع از تصميم‌گيري و انتخاب درست مي‌شود.

در صورتي كه ناسا همان رويه تصميم‌گيري كه در مورد ديگر پروازهاي فضايي سرنشين دارتجويز شده بود را دنبال مي‌كرد، پرتاب Challenger صورت نمي‌گرفت. در صبح روز ۲۸ ژانويه ۱۹۸۶، دماي هوا در پايگاه پرتاب كمتر از ۳۰ درجه سانتيگراد يعني بسيار سردتر از پرتاب‌هاي قبلي بود. سرما كارآيي مهره‌هاي حساس را كه براي جلوگيري از انفجار و آتش گرفتن مخزن سوخت موتورهاي اصلي تعبيه شده بودند، تهديد مي‌كرد.

درجه نااطميناني از موفقيت بسيار بالا بود. با اين وجود سود مورد انتظار به قدري بالا بود كه تصميم‌گيرندگان را متقاعد مي‌كرد ريسك‌هايي كه در شرايطي غير از اين، از آنها اجتناب مي‌كردند را بپذيرند و كليد پرتاب را فشار دهند. گروه مهندسي در Morton Thiokol، شركتي كه موتور راكت را طراحي و توليد كرده بود، به صراحت، پرتاب راكت را در چنين دماي پاييني رد مي‌كرد. از نظر آنها اين امكان وجود داشت كه مهره‌هاي لاستيكي بسيار سخت باشند و در نتيجه درست عمل نكنند. معمولا چنين مخالفتي بايد پرتاب را متوقف كند.

ليكن فشارهاي تجاري و سياسي خود را نشان دادند. براي شركت Morton Thiokol اين احتمال وجود داشت كه در صورت لغو پرتاب رابطه آنها با ناسا با مشكل مواجه شود. ناسا نيز جهت اجراي فرمان كنگره تحت‌فشار بود.

با وجود اينكه يك ديد علمي، نظر مهندسان را مبني بر عدم‌پرتاب تائيد مي‌كرد، اطلاعات كافي در خصوص پرتاب راكت در دماي كم وجود نداشت كه ثابت كند مهره‌ها از كار خواهند افتاد. در نتيجه نظريه عدم‌پرتاب برگردانده شد و شمارش معكوس ادامه يافت. ناظران پرتاب Challenger، تنها در مدت ۷۳ ثانيه پس از پرتاب شاهد منظره از هم پاشيده شدن آن بودند. در حال حاضر ما شاهد نتايج دو شكست ديگر در تصميم‌گيري هستيم كه به‌طرز عجيبي شبيه به مورد اول هستند. هر دو بحران subprime mortgage و Deepwater Horizon داراي سود قابل‌توجهي هستند كه از انجام طرح حمايت مي‌كنند، همچنين در عدم‌اطمينان از موفقيت طرح كه از خصوصيات ذاتي اجراي طرح‌هاي جديد مي‌باشد، مشترك هستند. در هر دو مورد تركيب اين عوامل منجر به فاجعه شده است.

در خصوص بحران subprime mortgage – به معناي وام رهني كه به پشتوانه اعتباري بالايي احتياج ندارد و از طرف ديگر بهره آن به نسبت ديگر وام‌ها بسيار بالا مي‌باشد (۲۵ درصد) – منفعت اين طرح از سه جنبه بود: سياست ملي خيرخواهانه افزايش تعداد آمريكايي‌هايي كه صاحب خانه مي‌شدند، ايجاد فرصت براي سرمايه‌گذاران تا با تامين وجه وام‌هاي خريد خانه براي صاحبان جديد خانه درآمد قابل‌توجهي به دست آورند و ايجاد فرصت براي كسب‌وكارهاي مالي براي ايجاد و فروش وام به كساني كه مي‌خواستند در آينده صاحب خانه شوند.

همه اين سودها با هم موجي از فعاليت جهت فروش انواع جديد وام به صاحبان جديد خانه‌ها و بسته بندي وام به عنوان نوع جديدي از ماشين سرمايه‌گذاري را به وجود آورد. همچنين تا آنجا كه منطقي به نظر مي‌رسيد شرايط قانوني در راستاي حمايت از اين سياست ملي، به وجود آمد. براي مدت زماني همه چيز خوب پيش رفت. چرخه جديد مالي در ايجاد طبقه جديدي از آمريكايي‌هاي صاحب خانه موفق بود، كارگزاران وام خشنود بودند، سرمايه‌گذاران و بانكدارها نيز راضي و خشنود بودند. نرخ خانه‌دارشدن در سال ۲۰۰۷ به ۷۰ درصد رسيد. قيمت خانه (از لحاظ ملي) هر سال ۹ درصد از سال ۲۰۰۰ الي ۲۰۰۶ رشد داشت. خانه‌اي كه در سال ۲۰۰۰، تنها ۱۵۰۰۰۰ دلار مي‌ارزيد، در سال ۲۰۰۶، تا ۲۵۱۵۶۵ دلار ارزش پيدا كرد.

ليكن در تابستان ۲۰۰۷، اين تصوير زيبا شروع به از هم پاشيدن كرد. برخي از وام‌دهندگان رهن اعلام ورشكستگي كردند. شركت‌هاي مالي در مورد اوراق بهاداري كه بهره آنها بالا بود با ضرر زيادي روبه‌رو شدند. زماني كه تعداد زيادي از وام‌گيرندگان شروع به عدم‌پرداخت در موعد مقرر نمودند و بهاي وثيقه شروع به كاهش كرد، بازار وام رهني با سود بالا با شكست مواجه شد. با عدم‌پرداخت به موقع وام‌گيرندگان، اوراق بهادار كه پشتوانه محسوب مي‌شدند ارزش خود را از دست دادند. حجم ده بيليوني شكست، براي تخريب كل سيستم مالي و اقتصاد دنيا كافي بود. در خصوص انفجار Deepwater Horizon

سودي كه به چشم مي‌آمد شامل سياست ملي كاهش وابستگي به نفت خارجي به‌وسيله استخراج هر چه بيشتر منابع داخلي بود. اين سياست باعث به وجود آمدن انگيزه‌هاي ويژه و فرصت‌هاي جديد به دست آوردن سود براي تمامي شركت‌هايي شد كه به نوعي در پروژه استخراج نفت از آب‌هاي عميق (عمقي بيش از ۱۰۰۰ فيت معادل ۳۰۵ متر) سهيم بودند. شركت‌هايي نظير BP) British Petroleum)، Transocean و Halliburton.

در نتيجه موج عظيمي از حفاري در آب‌هاي عميق به وجود آمد كه قبلا عدم‌توجيه اقتصادي آنها مشخص شده بود و يك قانون زيست محيطي به وجود آمد تا به طور كلي از عرضه منابع جديد آب‌هاي عميق حمايت كند. تا آن زمان حفاري و ايجاد چاه در آب‌هاي بسيار عميق كه نياز به كار در محيط داشته باشد به ندرت اتفاق افتاده بود. در خصوص مواجه شدن با حوادث يا بروز عيب و نقص در آب‌هاي عميق اطلاعات زيادي وجود نداشت، براي مثال به دست گرفتن كنترل در آب‌هاي عميق پس از ايجاد انفجار و آتش در سكوي حفاري از مواردي بود كه كسي در خصوص آن نمي‌دانست.

در شرايط تعجيل براي ايجاد منابع جديد، فرضيات سوال‌برانگيزي مطرح گرديد، ريسك‌ها پذيرفته شدند، نگراني‌ها بازنگري يا ناديده گرفته شدند و در نهايت بدبينانه‌ترين سناريو مطرح شد. شركت BP مي‌توانست بيش از ۴۰ بيليون دلار صرف تسويه كردن و ديگر بدهي‌هاي خود كند، ليكن اين مقدار پول نمي‌توانست زيان و رنجش عمومي همه مردم، جامعه و حيات وحش را پوشش دهد.

آيا وقوع چنين حوادثي بايد ادامه يابد؟

مسلما خير، اما لازم است در نحوه گرفتن چنين تصميمات بزرگي تغييرات اساسي ايجاد شده و بازنگري صورت گيرد.

در درجه اول و بيش از همه نياز داريم تا تصميم‌گيرندگان ما هنگام مواجه شدن با مشكلات آنها را تشخيص دهند. مجموعه سودها و منافع، تمايل و تعصب مشتركي براي انجام آن كار ايجاد مي‌كنند، يك تمايل عمومي فراگير براي حركت به جلو همراه با استراتژي‌ها و روش‌هايي كه آن منافع را به تحقق مي‌رساند. شركت Morton Thiokol و ناسا هر دو به شدت خواهان پرتاب هرچه سريعتر Challenger بودند. دولت، بانك‌ها و سرمايه‌گذاران همگي خواهان وام‌هاي رهني هر چه بيشتر بودند. دولت و صنعت نفت منافع زيادي را در استخراج منابع غني شناخته شده نفت و گاز داخلي به دست مي‌آوردند. هر جا منافع زيادي وراي انجام عملي به اين ترتيب كنار هم قرار گرفته‌اند، نياز به عزم جدي وجود دارد تا تمامي ريسك‌هاي موجود و پيامدهاي ناشي از عدم‌موفقيت به درستي دانسته و درك شوند. قبل از تغيير نحوه عملكردمان بايد از خود بپرسيم چقدر ممكن است اشتباه كنيم.

سه موقعيتي كه به آنها اشاره شد همچنين در جديد بودن و اينكه تا به حال امتحان نشده بودند، اشتراك داشتند. ناسا تا به حال شاتلي را در دماي كمتر از ۵۰ درجه سانتيگراد به فضا پرتاب نكرده بود. Wall Street با ارزيابي كردن ريسك اوراق بهاداري كه به عنوان پشتوانه در ازاي وام‌هاي مسكوني از افراد گرفته شده بود آشنايي نداشت. صنعت در خصوص حفاري چاه در عمق زياد و مواجه شدن با شكست مصيبت‌بار در آن عمق، دما و فشار تجربه بسيار كمي داشت. اين موارد به طور صريح، موقعيت‌هاي هستند كه بايد در مورد آنها بسيار محتاطانه عمل كرد نه شتابزده و جا دارد صحبت كارشناسان فني مورد توجه زيادي قرار بگيرد، به ويژه زماني كه آنها مخالف هستند. در هر سه مورد، به نظر مي‌رسد توجه زيادي به اين صحبت‌ها نشده است.

در نهايت، مسووليت بزرگي براي پرسيدن سوال درست و اصرار بر شنيدن پاسخ صادقانه و انديشمندانه در راس همه اينها وجود دارد. رهبران كسب‌وكاري كه عمل آنها هر روز مي‌تواند جان فضانوردان را نجات دهد يا آنها را از بين ببرد، كل اقتصاد را نابود كند يا آن را ترقي دهد، هزاران مايل از خط ساحلي و اقيانوس‌ها را از بين ببرد يا از آنها حفاظت كند يا ممكن است فعاليت آنها منجر به هر تعداد فجايع مصيبت‌بار ديگر شود، بار مسووليت سنگيني، نه‌تنها در قبال سهامداران بلكه براي طيف وسيعي از كساني كه به نوعي در پيامدهاي آن سهيم خواهند بود بر عهده آنان خواهد بود. آنها بايد از معيارهايي با حداكثر دقت و استدلال درست پيروي كنند.

مترجم: نيلوفر كراني زاده

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كارTelegram-salimkhalili

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.