آيا مثبت انديشي بيش از حد مديران خوب است؟

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را براي تبديل شدن به آدم موفق

آيا مثبت انديشي بيش از حد مديران خوب است؟

۱۰ بازديد ۰ نظر

آيا مثبت انديشي بيش از حد مديران خوب است؟

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

نويسنده: مايك ميكالوويچ

آيا مي‌توان بيش از اندازه مثبت فكر كرد؟ بله. به نحو بسيار مثبتي مي‌توان بيش از اندازه مثبت فكر كرد.

اخيرا طي واقعه‌اي نزديك به ۲۴ نفر از كساني كه خودشان را مثبت‌انديش مي‌دانستند، با پاهاي برهنه از روي زغال‌هاي داغ عبور كردند. هدف از اين راهپيمايي داغ چه بود؟ هدف آنها اين بود كه به تماشاچيان نشان دهند چگونه مي‌توان با فكر مثبت بر ترس‌هاي منفي غلبه كرد.

اما ظاهرا همه‌ اين افراد به قدر كافي مثبت‌انديش نبودند و در نتيجه، برخي از آنها به سوختگي درجه‌ سه نيز دچار شدند. اما رابطه‌ اين ماجرا با كسب و كار چيست؟ چگونه مي‌توان از اين واقعه الگويي براي مثبت‌انديشي يا منفي‌انديشي در كسب و كار ايجاد كرد؟

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

امروزه، در دوران ركود اقتصاد جهاني، بيش از هر زمان ديگري، صحبت از مثبت‌انديشي در اقتصاد مطرح مي شود. در واقع، هر زمان با اشتباه يا شكستي در زندگي يا كار مواجه مي‌شويم، همه مي‌گويند به قدر كافي مثبت‌انديش نبوده‌ايم. منفي‌انديشي و منفي ‌بافي دو پديده‌ كاملا طبيعي هستند و عملا بخشي از تجربه‌ واقعي هر انسان به حساب مي‌آيند. اما همچون هر پديده‌ ديگري در زندگي، ما به توازن نياز داريم و نه افراط يا تفريط. مثبت‌انديشي بيش از اندازه، آن روي سكه‌ منفي‌انديشي بيش از اندازه است. به همين خاطر، مهم‌ترين توصيه‌ ما به مديران اين است كه بيش از اندازه در تصميم‌هاي مديريتي‌شان مثبت‌انديش نباشند و توازني را بين نگاه مثبت و منفي حفظ كنند. نگاه بي‌اندازه مثبت به كار و شرايط كاري به كسب و كار شما آسيب‌هاي جدي و رفع‌نشدني مي‌ر‌ساند. مديران موفق همواره به ايجاد توازني واقعي بين نگاه‌هاي مثبت و منفي نياز دارند. موارد شايعي وجود دارند كه مديران «بيش از اندازه» مثبت‌انديش مي‌شوند. در اينجا سه مورد را بررسي مي‌كنيم:

۱) خودتان را بي‌مورد تاييد مي‌كنيد.

كساني را مي‌شناسيم كه هر روز صبح رو به آينه نگاه مي‌كنند و در حالي كه آب پرتقال را مي‌نوشند، به خودشان مي‌گويند «من به قدر كافي زرنگ هستم!». دوباره فكر كنيد. وقتي تلاش مي‌كنيم تا خودمان را به شيوه‌ بالا تصديق كنيم، وقتي مي‌كوشيم تا خودمان را به اين نحو مورد تاييد قرار دهيم، آنگاه، به‌طور خودكار، با استدلالي منفي مواجه مي‌شويم. مثلا، وقتي به خودمان مي‌گوييم «من به قدر كافي زرنگ هستم!»، ذهن ما سريعا مي پرسد «پس چگونه اين ‌همه متحمل شكست و اشتباه شده‌اي؟». تاييدهاي نامعتبر و تصديق‌هاي بي‌مورد عملا سبب مي‌شوند كه درباره‌ خودتان منفي فكر كنيد و نه مثبت. وقتي بيش از اندازه خودتان را تصديق مي‌كنيد، در واقع داريد بيش از اندازه خودتان را تكذيب مي‌كنيد.

۲) تجسم‌هاي ذهني و غيرواقعي داريد.

احتمالا سعي مي‌كنيد تا مشتري جديد يا حتي وسايل جديد شركت‌تان را در ذهن تجسم كنيد. پس اجازه دهيد تصاوير و ايده‌هاي گوناگون راهشان را به ذهن‌تان باز كنند تا شما بتوانيد با آرامش جهان را در پيشگاه خودتان ببينيد. سپس شما صبر مي‌كنيد. همچنان صبر پيشه مي‌كنيد و منتظريد تا بهترين و مثبت‌ترين ايده به ذهن‌تان خطور كند. اما اين تجسم‌هاي ذهني شما بسيار خطرناك هستند و حتي گاهي مي‌توانند شما را به دام مخاطراتي همچون تنبلي، ركود، بيكاري، سستي و بي‌اثري سوق دهند. نشستن و تجسم‌كردن هرگز نتيجه‌ خوبي به ارمغان نياورده است. هيچ‌كسي هرگز نتوانسته با استفاده از قوه‌ تجسم به موفقيت دست يابد؛ چراكه قوه‌ تجسم هرگز به معناي واقعيت كامل نيست. اين شكل از مثبت‌انديشي نيز كاذب است.

۳) تا سال‌ها اهدافي ثابت و مقرر داريد.

پتانسيل اين خطر بيش از خطرهاي ديگر در كمين اغلب مديران نشسته است. اين اشتباه يكي از شكل‌هاي رايج مثبت‌انديشي در كسب و كار به حساب مي‌آيد. درست است كه بايد براي فعاليت‌هاي يك شركت هدف داشت و اهدافي را حتي به صورت بلند مدت مقرر كرد. اما مشكل وقتي پديد مي‌آيد كه جهان كسب‌و‌كار، جهان بازار، يا جهان اقتصاد، پيوسته در حال تغيير است، ولي اهداف و برنامه‌هاي ما هيچ تغييري نمي‌كنند. حتي اهداف بلندمدت و كلان شركت نيز بايد بر حسب اقتضائات موجود دستخوش بازانديشي شوند. پس بزرگ‌ترين خطر يا سياه‌ترين نقطه‌ كور مديران در تصميم‌گيري اينجا نهفته است: اهداف مثبتي داريد، اما اين اهداف با تغييرات سيال محيط اقتصادي سازگار نيستند و در نتيجه شكست مي‌خوريد. پس از اين اتفاق تصور مي‌كنيد ايراد از آن اهداف است، اما مشكل نه در اهداف مثبت شما، بلكه در مثبت‌انديشي بيش از اندازه‌ شما نهفته است. شما عملا هنوز به اهدافي مي‌پردازيد كه ديگر به درد كسب و كار شما نمي‌خورند و هيچ كسي توجهي به آنها ندارد. پس نياز داريد به صورت سيال و ديناميك، اهداف و برنامه‌هايتان را تنظيم كنيد.

نتيجه گيري: مثبت‌انديشي هرگز بد نيست. تنها مي‌خواهيم بگوييم كه مثبت‌انديشي، در بسياري از موارد، بيش از اندازه انجام گرفته است. حتي منفي‌انديشي نيز هرگز بد نيست، اما ارزش‌ آن همواره از سوي اغلب مديران كنار گذاشته شده است. پس سعي كنيد قدري در كسب و كارتان منفي باشيد، اما نه هرگز بيش از اندازه منفي، بلكه به نحوي متعادل منفي و به نحوي متعادل مثبت فكر كنيد. قدري منفي‌انديشي به شما كمك مي‌كند تا تصميمات مثبتي براي كسب‌وكارتان اتخاذ كنيد.

مترجم: سيمين راد

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.