زنان و عرصه كسب و كار

Get Ready to Transform Yourself for Success خودتان را براي تبديل شدن به آدم موفق

زنان و عرصه كسب و كار

۶۸ بازديد ۰ نظر

زنان و عرصه كسب و كار

دوره MBA و DBA

دوره MBA و DBA

منبع: اكونوميست

در دهه‌هاي اخير حضور زنان در عرصه‌هاي اقتصادي بسيار پررنگ بوده است. آمارها نشان مي‌دهند كه زنان پيشرفتي عظيمي در عرصه كسب‌وكار داشته‌اند و رفته‌رفته به مهم‌ترين بدنه آن تبديل خواهند شد. اما هنوز جاي يك پرسش در اين ميان باقي است: چرا هنوز ميانگين دستمزد زنان كمتر از ميانگين دستمزد مردان است؟ چرا مردان هنوز بر شرايط و محيط كاري مسلط هستند؟ اما پيش از بررسي اين مسائل اجازه دهيد به بخشي از وقايع مهم زندگي دو زن موفق نگاهي بيندازيم.

***

نمونه اول خانم هيلدا سوليس است. وقتي هيلدا در دبيرستان درس مي‌آموخت به او پيشنهاد منشي‌گري داده مي‌شود. كسي به مادر او مي‌گويد كه هيلدا به درد مدرسه و تحصيل نمي‌خورد و بهتر است محيط‌كاري را مد نظر قرار دهد. هيلدا در آن زمان مقاومت مي‌كند. او از اين بابت بسيار عصباني مي‌شود، چون دوست داشت به تحصيلاتش ادامه بدهد. او يكي از هفت فرزند خانواده‌اي فقير، مهاجر و كارگر بود. او آرزوهاي بزرگي در سر داشت. با پافشاري بر تحصيل، هيلدا سوليس خيلي سريع به دانشگاه رفت، به درجه قانونگذار دست يافت و به جايگاه وزير كار در حكومت فدرال آمريكا نائل آمد. هيلدا سوليس نخستين زن لاتين‌زباني محسوب مي‌شود كه در كابينه آمريكا به چنين مقام خطير و با اهميتي رسيده است.

 سليم خليلي مدرس و مشاور حوزه كسب و كار و برگزار كننده دوره هاي MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همكاري دانشگاه هاي داخلي و خارجي، اين مطلب را براي شما انتخاب كرده است 

نمونه دوم خانم تارجا هالونن است. او نخستين روز كاري‌اش را در اداره حقوقي يك واحد تجاري تجربه مي‌كند. ماجرا از اين قرار است: مردي با دفتر تماس مي‌گيرد. خانم هالونن گوشي را برمي‌دارد. مرد كه صداي زنانه را شنيده است مي‌خواهد با يكي از حقوقدان‌هاي دفتر صحبت كرد. خانم هالونن مي‌گويد او مدير حقوقدان‌هاي اين دفتر است و حقوقدان ارشد اين واحد تجاري محسوب مي‌شود. اما مرد باورش نمي‌شود كه يك زن مي‌تواند دبير بخش حقوقي يك واحد تجاري باشد. اما اوضاع و احوال دفتر از آن روز به بعد بهتر مي‌شود. خانم تارجا هالونن بعدتر به مدت ۲۰ سال در پارلمان رسمي فنلاند به عنوان يكي از حقوقدان‌هاي برجسته به فعاليت خود ادامه مي‌دهد. از سال ۲۰۰۰ به بعد او رييس قوه حقوقي فنلاند بوده است. اين اولين بار است كه يك زن به چنين مقام بسيار حساس و مهمي منصوب شده است.

هر دوي اين ماجراها در دهه ۷۰ روي دادند. امروزه اوضاع به اين منوال پيش نمي‌رود. شايد به اين خاطر كه جو سياسي ديگر به كسي اجازه نمي‌دهد نسبت به زنان بي‌ملاحظه برخورد كند. اما دليل اصلي تغيير شرايط براي زنان را بايد در تغيير نگرش جامعه نسبت به آنها جست‌وجو كرد. آقاي ژوزف آكرمن مدير اجرايي بانك ملي آلمان است. او يكي از كساني است كه هنوز نسبت به اين موضوع بي‌توجه و بي‌احتياط برخورد مي‌كند. چندي پيش او در اظهار نظري عجيب گفته بود كه استخدام خانم‌هاي زيباتر و خوش رنگ و خوش‌پوش‌تر باعث زيبايي محيط كار مي‌شود. او گفت كه اين امر سبب مي‌شود حتي مشتريان بانك نيز با حوصله‌بيشتري به كارشان بپردازند. اندكي از اين سخنان نگذشته بود كه ايلس آينر، يكي از وزراي دولت آلمان، به آقاي آكرمن اخطار داد. آينر به آكرمن هشدار داد كه «بهتر است حواسشان را بيشتر جمع كند، فكرهايش را ابتدا در مغزش بجود و نگرشش را نسبت به زنان و نيز نسبت به جامعه تغيير دهد».

اين وزير مصمم دولت آلمان در مصاحبه‌اي با مجله اشپيگل اظهار كرد كه «بهتر است آقاي آكرمن براي يافتن چيزهاي زيبا و خوش‌رنگ به موزه‌ها يا گل‌فروشي‌ها سري بزند و نه به زنان». ايلس آينر نسبت به بي‌مبالاتي آكرمن اظهار تاسف شديد كرد. او در كابينه دولت اظهار اميدواري كرد كه بتواند در آينده برنامه‌هاي ارتقاي نگرش فكري را در سراسر جامعه عملي كند.

اما همه مي‌دانيم كه از آلمان تا آمريكا، از آسيا تا آفريقا، از بانك‌ها تا واحدهاي تجاري هنوز توجه به زنان به عنوان يكي از نيروهاي ارزان‌قيمت و مفيد كاري ادامه دارد. هنوز هم بسياري از بانك‌ها، دفاتر تجاري، رييسان برجسته كسب‌وكار، صنايع و حتي امور سياسي و اجتماعي توجه بيش از اندازه‌اي به استفاده ابزاري از زنان دارند. حتي جالب است كه در اين زمينه هر ساله كنفرانس‌هايي نيز برگزار مي‌شود. عده بسياري از سرتاسر جهان جمع مي‌شوند و درباره بهترين راه‌حل براي بيشترين استفاده از توانايي‌هاي زنان در كسب‌وكار هم‌انديشي مي‌كنند. در واقع، نقش زنان در بسياري از كسب‌وكارهاي نوظهور هنوز فرعي محسوب مي‌شود.

زنان از حقوق پايه و مزاياي كمتري نسبت به مردان برخوردار هستند و همه‌مان ديگر از خشونت‌ها و تعدي‌هاي اخلاقي نسبت به زنان در سرتاسر جهان آگاه هستيم. زنان از كمبود مزاياي زيادي رنج مي‌برند و حتي با شرايط كاري يكسان تقريبا به اندازه‌ نصف ميانگين مردان درآمد دارند. بايد اذعان كرد كه زنان در سرتاسر دنيا شهروند درجه دو محسوب مي‌شود. اما چطور بايد به اين ملغمه‌ها خاتمه داد؟ چگونه مي‌توان نشان داد كه نقش زنان مهم‌تر مي‌شود، اما بي‌توجهي نسبت به آنان نيز روزبه‌روز افزايش مي‌يابد؟

در كشورهاي ثروتمند و متمدن جهان اكثر نبردهاي سياسي و قانوني بر سر حقوق زنان به نتايج مطلوب خويش دست يافته‌اند. اما هنوز اتفاق چشمگيري در عمل، زندگي و برخورد انسان‌هاي اين كشورها رخ نداده است. مي‌توان بيان كرد كه تغيير نگرش افراد بسيار ناچيز بوده است. همه مي‌دانند كه زنان نقش بسيار زيادي در اعطاي آزادي‌هاي مدني، سياسي و اجتماعي به كل جامعه ايفا كرده‌اند. زنان پيشروان مسيرهاي اقتصادي بوده‌اند. اما در عين حال سويه‌هاي تاريك قضيه نيز بر همه ما روشن شده است. استفاده ابزاري از زنان به عنوان نيروي كار ارزان‌قيمت دغدغه كوچكي نيست. از دهه‌ ۷۰ به بعد اين سوءاستفاده و مالكيت بر كار و ذهن زنان افزايش قابل توجهي داشته است. از دهه ۸۰ به اين سو درصد مشاركت زنان در كسب‌وكار از ۴۸ درصد به ۶۴ درصد رسيده است. از هر كشور به كشور ديگر اين آمار مي‌تواند تفاوت داشته باشد. مثلا در جنوب و شرق اروپا كمتر از ۵۰ درصد از زنان سر كار مي‌روند. در حالي كه در شمال اروپا بيش از ۷۰ درصد از زنان صاحب شغل و موقعيت كاري مناسب هستند. در شرق و جنوب اروپا تبعيض كاري نسبت به زنان رواج بيشتري دارد، اما در شمال اروپا زنان همپاي مردان پيش مي‌روند و حتي از آنها جلو زده‌اند. آمارها نشان مي‌دهند كه در سال گذشته در آمريكا فرصت‌ها و موقعيت‌هاي شغلي براي زنان بيش از مردان فراهم بوده است.

پروفسور كلوديا گولدين استاد اقتصاد در دانشگاه هاروارد است. او درباره تاريخچه زنان در كسب‌وكار آمريكا تدريس مي‌كند. پژوهش‌هاي او نشان مي‌دهند كه آمريكا در دهه ۷۰ شاهد يك انقلاب زنانه در عرصه كسب و كار بود. يقينا زنان خانه‌دار زيادي هم وجود دارند. تا دهه ۲۰ زنان كارگر اكثرا جوان و مجرد بودند. آنها در كارخانه‌ها، مزارع، كافه‌ها و مشاغل خدماتي كار مي‌كردند. از دهه ۳۰ به بعد بسياري از زنان جوان به جاي كار به دانشگاه مي‌رفتند و صاحب شغل‌هاي دفتري مي‌شدند. به نظر مي‌رسد زنان به دنبال موقعيت‌هاي بهتري براي كار و زندگي هستند. اين چرخش عظيم، خود را در دهه ۵۰ نشان داد. نزديك به نيمي از مشاغل حقوقي، تدريسي، اجتماعي، پرستاري، پزشكي، مهندسي و دفتري را زنان تشكيل مي‌دادند. با اين حال كارفرماهاي دهه ۵۰ و ۶۰ هنوز به زنان به چشم نيروهاي پاره‌وقت نگاه مي‌كردند. اما دهه ۷۰ پايان روياي مردانه بود. زنان به موفقيت چشمگيري در سرتاسر آمريكا دست يافته بودند. زنان آن زمان مي‌گفتند كه «ما اكنون همپاي مردان پيش مي‌رويم، ما روياي جديد يك جامعه سالم هستيم. اما دهه‌هاي آينده به دختران ما تعلق دارد. آنها بايد مهم‌ترين نقش‌هاي جامعه را بر دوش بكشند و به موتور مولد و محرك آن بدل شوند». بله؛ همان‌طور كه پيشتر نشان داديم اين اتفاق اكنون در آمريكا افتاده است.

مترجم: سيمين راد

با خدمات آموزشي و مشاوره اي ما بيشتر آشنا شويد:

دوره تخصصي ۲ هفته اي مهارت هاي كسب و كار در كشور انگليس SLS Specialist Language Services

دوره عالي مديريت كسب و كار DBA  Doctor of Business Administration

دوره مديريت كسب و كار MBA Master of Business Administration

ارائه خدمات مشاوره اي در دو بخش مشاوره فردي و كسب و كار

Telegram-Android-icon

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.